بایگانی‌های آموزش زبان انگلیسی - صفحه 68 از 105 - الفبای زبان
اصطلاح !Wise up 05 شهریور 1402

اصطلاح !Wise up

Wise up=become alert to or aware of something سر عقل بیا/ به خودت بیا It’s time to wise up and tell those around you that enough is enough وقت آن است که به خودت بیای و به اطرافیانتان بگویی که دیگر بس است

اصطلاحات و جملات کاربردی (۸۷) 04 شهریور 1402

اصطلاحات و جملات کاربردی (۸۷)

Breathing down someone’s neck…….موي دماغ شدن Tight fisted………………………………………… خسيس Play heads or tail………………………………. شيروخط انداختن Pin in the neck ……………………………………مايه درد سر To step on someone’s toe……………….. پا تو کفش کسي کردن His hair stood on end ………………………از ترس مو به تنش سيخ شد Pulling someone’s leg……………………… دست انداختن کسي Pulling ear ………………………………………….گوش مالي دادن […]

!He’s my buddy 04 شهریور 1402

!He’s my buddy

He’s my buddy رفیق صمیمی من we’re super intimate خیلی باهاش راحتم we pour our hearts out to each other ما درد دل می کنیم We reminisce about the past راجع به گذشته صحبت می کنیم

درخواست مودبانه با could 04 شهریور 1402

درخواست مودبانه با could

فعل کمکی(Could) کاربرد های زیادی در زبان انگلیسی دارد‌. یکی از مهم ترین کاربرد‌های آن، درخواست مودبانه است. مثلا:?Could you, please, take me to the Manager ممکن است لطفا من را پیش مدیر ببرید؟ ?Could I have a look at your papers ممکن است نگاهی به برگه‌هایت بیندازم؟ فرمول ساختار جمله با could برای درخواست […]

?So what 04 شهریور 1402

?So what

?What does it make که چی بشه؟ !The hell with it به درک! ?What’s the use فایده‌ش چیه؟ ?So what خب که چی؟ ?Who cares کی اهمیت میده؟

!I care about you 04 شهریور 1402

!I care about you

You know, you may find this hard to believe شاید باورش برات سخت باشه! I care about you برام مهمی And I just want to make sure that you don’t get hurt میخوام خیالم راحت بشه که آسیبی بهت نمیرسه

01 شهریور 1402

To be hard on someone

To be hard on someoneسخت گیر، وسواس و سختگیر To not manage someone very strictly or to not be critical Example:You don’t have to be so hard on your.employees to be successfull

تفاوت های still, yet, already 01 شهریور 1402

تفاوت های still, yet, already

زمانی که درباره چیزی صحبت می کنیم که در زمانی در گذشته آغاز شده و همچنان جزو ثابتی از زمان حال است، باید از still استفاده کرد. تمام جمله های این چنینی که حاوی still هستند باید ساختاری مثبت داشته باشند. ?Is it still snowingهنوز برف می باره؟ .Are you still eating fast food? I […]

اصطلاح beat a record 01 شهریور 1402

اصطلاح beat a record

beat a record=outpace رکورد زدن/پیشی گرفتن از همه She broke the record for the 5,000 metres او رکورد ۵۰۰۰ متر را شکست With his speed, I think he’ll break a record for running before he graduates from high school با سرعتش، فکر می کنم قبل از فارغ التحصیلی از دبیرستان، رکورد دویدن را خواهد شکست

تفاوت افعال reduce و lessen 31 مرداد 1402

تفاوت افعال reduce و lessen

هر دو فعل به معنای کاهش دادن است اما با تفاوت های ریز. synonyms=decrease, lessen, diminish, reduce, abate, dwindle lessen به معنای کمتر شدن؛ کاهش در مورد احساسات و احساس درد– اما تفاوت چندانی برای آن قائل نیستیم و می توان در موارد غیر از احساس درد از آن استفاده کرد. They gave her an […]