اصطلاح «To hold out an olive branch»
To hold out an olive branch انجام دادن یا گفتن چیزی در راستای نشان دادن حسن نیت و اتمام جر و بحث/پیشنهاد صلح و آتش بس If you’re holding out an olive branch, you’re extending a hand of friendship and offering peace to a rival After years of rivalry with her cousin, she decided to […]
حرف اضافه فعل «be careful»
فعل “be careful” به معنی “مراقب بودن” با حرف اضافه “of” و “with” استفاده میشه.مثال: (اشتباه) He is very careful for his health (درست) He is very careful of his health او خیلی مراقب سلامتی خودشه فعل “consist” به معنی “شامل بودن” با حرف اضافه “of” استفاده میشه.مثال: (اشتباه) A year consists from twelve months […]
اصطلاح «To be hard on someone»
To be hard on someone به کسی سخت گرفتن/ نسبت به کسی بی انصافی کردن You don’t have to be so hard on your employees to be successful برای موفقیت، لازم نیست آنقدر به کارمندان خود سخت بگیرید
جملات آموزنده و امید بخش انگلیسی (۱۵)
Decide once and act millions of times. یکبار تصمیم بگیر میلیونها بار اقدام کن! You don’t have to defend or explain your decisions to anyone. It’s your life. Live it without apologies شما مجبور نیستید از تصمیمات خود دفاع کنید یا برای کسی توضیح دهید. این زندگی شماست. بدون عذرخواهی زندگی کنید. Embrace the freedom […]
افعال عبارتی پرکاربرد (۱۴)
set out شروع به کار کردن put off به تاخیر انداختن back up پشتیبانی pass away فوت شدن fall down فرو ریختن call off کنسل کردن wipe away پاک کردن weigh up سبک سنگین کردن، سنجیدن wear out از پا درآمدن make for عازم شدن hand around دست به دست چرخاندن چیزی wrap up تمام […]
اصطلاح عبارتی «Water down» به چه معناست؟
water down=to dilute or weaken with water رقیق کردن با آب یا هر چیز دیگری/ تغییر با تحریف چیزی They have returned with a watered-down version of the proposal آنها با یک نسخه تحریف شده از این پیشنهاد بازگشته اند He was careful to check that his suppliers were not watering down the […]
افعال عبارتی پرکاربرد(۱۲)
point out اشاره کردن take off بلند شدن هواپیما write down نوشتن eat out بیرون غذا خوردن put out غذا خوردن break up جدایی، جدا شدن fill in پر کردن
چند عبارت کوتاه کاربردی (۱۱۱)
apart from جدای از as well as همچنین inside of توی in spite of علیرغم because of بخاطر due to بنا بر، طبق
فعل عبارتی «Rack up»
Rack up جمع کردن یا دستیابی به چیزی، معمولاً یک امتیاز یا مقدار/ ( در مسابقه – امتیاز) کسب کردن، نایل شدن، دست یافتن He’s RACKED UP a number of convictions for speeding او به دلیل سرعت غیرمجاز محکوم شده است rack up massive expenses هزینه های انبوه روی دست کسی یا جایی […]
چند عبارت و اصطلاح مهم (۱۱۰)
I am worried دلم شور میزنه Good old days یاد اون روزها بخیر Stick to your job بچسب به کارت God willing انشاالله Back to work به کارت برس It’s all your fault همش تقصیر تو است Hold your words حرف دهنتو بفهم As you wish هر جور راحتی
Thursday, 14 November , 2024