بایگانی‌های kicked the bucket معنی - الفبای زبان
چند اصطلاح کاربردی (۸۴) 23 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۴)

He kicked the bucket=have died مردن / به درک واصل شدن/ غزل خدا حافظي را خواند Be green in job تازه کار بودن/کم تجربه Add insult to the injury نمک به زخم پاشيدن Hit below the belt ضربه ناجوانمردانه/ناعادلانه این اصطلاح منظورش ضربه زدن به زیر کمربند است که از ورزش بوکس می آید که […]