چند واژه و عبارت مهم/Align with به چه معناست؟
Related to ارتباط برقرار کردن با… Associated with هم ذات پنداری با یک شخصیت Sympathize with همدردی کردن با شخصی Connect with پیوند برقرار کردن با … Align with همسو شدن با…
برخی کلمات مشابه (۱۷)
Vita = حیات Vitae = زندگے Quiz = امتحان Quizzes = امتحانات Index = فهرست Indices = فهرست ها Man = مرد Men = مرد ها
واژه «abyss»
abyss گودال/ گودال عمیق /خلیج/هر چیز بی انتها و بی نهایت a rope led down into the dark abyss طنابی به گودال تاریک منتهی شد the abyss of their grief and sorrow ورطه /بی نهایتی از غم و اندوه
واژه «Defunct» +مترادف ها
defunct= inactive منسوخ شده/ منقرض شدن/ نخ نما شدن :Synonyms of defunct extinct vanished expired gone departed bygone obsolete done مثال ها: members of a now defunct communist organization اعضای یک سازمان کمونیستی که اکنون منحل شده است. wrote for a magazine that is now defunct نوشتن برای مجله الان دیگه منسوخ شده است She […]
واژه «Careen»
careen =move headlong at high speed این واژه دو معنی دارد یک یبه معنای دیوانه وار رانندگی کردن/ با سرعت راندن/خارج از کنترل دیگری به معنای کشتی را روی ساحل به پهلو خواباندن یا کج کردن چیزی the train careened out of control قطار با سرعت زیادی که داشت از کنترل خارج شد High waves […]
واژه ای برای «وادار کردن/موظف بودن»
oblige=make someone legally or morally bound to an action or course of action مجبور کردن/ وادار ساختن اخلاقی یا قانونی/موظف بدون طبق قانون Her job obliges her to work overtime and on weekends شغل او او را مجبور می کند که اضافه کاری و در آخر هفته ها کار کند They asked for food and […]
واژه «Banquet» به چه معناست؟
banquet=a ceremonial dinner party for many people ضیافت های بزرگ مثل عروسی و کنفرانس Banquet hall سالن ضیافت/ تالار ضیافت و مهمانی they held a banquet in his honour به افتخار او ضیافتی برپا کردند a lavish five-course banquet یک ضیافت مجلل پنج نفره the wedding banquet was lovely ضیافت عروسی دوست داشتنی بود […]
نام برخی از حشره ها
Cocoon………………..…….پیله Butterfly………………….پروانه Dragonfly………..….سنجاقک Cricket………….…….جیرجیرک Grasshopper………..…….ملخ Mantis………….…..….آخوندک Scorpion………………….عقرب Cockroach….…..…….سوسک Termite………………….موریانه Mosquito……………..…….پشه Ladybug………….کفش دوزک Centipede………….…….هزارپا
واژه scary
scary (adj) ترسناک/دلهره آور a scary movie فیلم ترسناک This book is both scary and funny این کتاب هم ترسناکه و هم خنده داره. It was a really scary moment واقعا لحظه ترسناکی بود Close up the statue looked even more scary از نزدیک مجسمه ترسناک تر به نظر می رسید It was a pretty […]
واژه «subsequent»
subsequent بعد، متعاقب، بعدی subsequent events proved her wrong حوادث بعدی ثابت کرد که او اشتباه می کند the theory was developed subsequent to the earthquake of 1906 این نظریه پس از زلزله ۱۹۰۶ توسعه یافت He was surprised and impressed by his former band leader’s subsequent success او از موفقیت بعدی رهبر سابق گروه […]
Wednesday, 18 December , 2024