چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی
Don’t get carried away جوگیر نشو you got it حله point taken گرفتم چیشد Shit happens اتفاقه دیگه می افته
ساختاری برای گفتن «چطور شد فلان کار و انجام دادی/ندادی)
از ساختار How come زمانی استفاده می کنیم که بخواهمی بگوییم چظور شد فلان کار رو انجام دادی/ندادی، فقط دقت کنیم که این مورد پرسشی نیست. How come + subject + verb how come you didn’t call me چطور شد به من زنگ نزدی How come you didn’t attend the meeting چطور شد […]
اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی
she has sticky fingers او دستش کجه/ دزده اصطلاح “انگشتان چسبناک” داشتن به معنای این است که فرد تمایل به بلند کردن و دزدیدن چیزها دارد و اصطلاحا چیزها به دستش می چسبند! The criminal in question is said to have sticky fingers گفته می شود جنایتکار مورد نظر دستشون کج است.
مثالهای رایج درباره افعال ترکیبی
Get along with (با کسی کنار آمدن) ?Do you get along with your coworkers (آیا با همکارانت کنار میآیی؟) Run into (به طور اتفاقی برخورد کردن) I ran into an old friend yesterday (دیروز به یک دوست قدیمی برخوردم.) Call off (لغو کردن) They called off the meeting due to bad weather (جلسه را به […]
برخی واژگان مشابه در زبان انگلیسی (۱۸)
Refer = اشاره کردن Differ = تفاوت داشتن Infer = نتیجه گیری کردن Offer = پیشنهاد کردن Confer = مشورت کردن Transfer = انتقال دادن Prefer = ترجیح دادن Suffer = رنج بردن
The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw
The match was drawn They drew at 2_2 بازی مساوی شد آنها در ۲_۲ مساوی کردند a drawn game: The match ended in a draw یک بازی مساوی: بازی با تساوی به پایان رسید a drawn game The match ended in a draw این دیدار با تساوی به پایان رسید a car draw قرعی کشی […]
چندتا از پرکاربردترین حروف اضافه انگلیسی
On the wall On the door On the floor On the carpet On the menu On the page On the street On the train On the plane On the ship On a horse On a motorcycle On a bicycle On television On the radio On the telephone On internet On the way
تفاوت To ,Too,Two در انگلیسی
تفاوت سه کلمه بالا را با مثالهای مختلف توضیح میدهیم. معنی هر کلمه به ترتیب: to به معنی «به» و two به معنی «دو» است. too به معنی همچنین میباشد. To یک حرف اضافه preposition یا بخشی از اصطلاح مصدری فعل است. (“She was heading to the gym after work” (preposition) or “She wanted […]
چند جمله کاربردی/ «خون دماغ شدن» به انگلیسی
These flowers are artificial این گُل ها مصنوعی هستند . He wears a wig او کلاه گیس میزاره . I have a false tooth من دندان مصنوعی دارم . My nose is bleeding خون دماغ شدم . Stir your tea / coffee چای / قهوه خودتان را هَم بزنید ! Your nose is running آب […]
اصطلاحات انگلیسی مرتبط با رانندگی
Hop in بپر بالا، سوارشو! Speed up تند برو! Step on it گاز بده! Overtake سبقت بگیر! Pull over بزن کنار!
Saturday, 21 December , 2024