عبارت «under way» به چه معناست؟
under way=begun= going on= in progress= started درحرکت ، دردست اقدام ، در شرف وقوع Preparations for the celebration are already underway مقدمات این جشن هم اکنون در حال انجام است A search is underway جستجو در حال انجام است The season got underway with a bang فصل با صدای بلند شروع شد
چند جمله و ضرب المثل معروف انگلیسی
Out of sight, out of mind ازدل برود ،هرآنكه ازديده رود lGod helps those who help themselves ازتو حركت ازخدا بركت Good for you خوش به حالت Keep me posted من را در جريان بگذار
برای بیان استرس از چه عباراتی استفاده کنیم؟
None whatsoever به هیچ وجه I’m very anxious خیلی مضطربم I’m falling apart at the seams انگار تک تک ذرات وجودم دارند از هم جدا می شن. I’m on pins and needles انگار روی سوزن نشستم. I’m sitting on pins and needles روی سوزن نشستم I’m losing my mind دارم عقلمو از دست […]
اصطلاحی برای “هنگ کردن، بند آمدن زبان” به انگلیسی
at a loss بند اومدن زبون, هنگ کردن Def: unable to speak=speechless I was so surprised that I was at a loss for words چنان متعجب شدم که زبونم بند اومده بود. Tom was terribly confused really at a loss تام حسابی گیج شده بود و نمیتونست حرف بزنه
عبارات پرکاربرد با فعل Go
Collocations with “Go” Go abroad خارج رفتن Go astray راه اشتباه رفتن Go bad فاسد شدن Go bald کچل شدن Go bankrupt ورشکست شدن Go blind نابینا شدن Go crazy دیوانه شدن Go dark تاریک شدن Go deaf کر شدن Go fishing. ماهیگیری کردن Go mad هیجان زده شدن Go missing ناپدید شدن Go […]
اصطلاح “Result in” به چه معناست؟
Result in منجر شدن به چیزی/ختم شدن به چیزی، باعث شدن… Synonyms for Result in= lead to=cause=bring about=give rise to=end in Result in success منجر به موفقیت و پیروزی Result in failure منجر به شکست شدن Result in dicision منجر به تصمیم گیری شدن Result in changes منجر به تغییرات شدن Result in improvement […]
چند اصطلاح پرکارد/ بهت میاد به انگلیسی چی میشه؟
!Sorry to barge in ببخشید سرزده مزاحم شدم ?Who is she to you این کیِ تو می شه؟ It doesn’t fit me این اندازه من نیست It suits you بهت میاد
۳اصطلاح انگلیسی/ معنای the rest is history به چه معناست؟
The rest is history باقیش رو خودت می دونی! I’m in tip-top shape today امروز توپ توپم Work on توسعه دادن، بهبود بخشیدن
عبارت انگلیسی “تلاش برای حفظ چیزی”
فعل عبارتی (phrasal verb) Cling on to به معنای “تلاش برای حفظ چیزی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Try to keep something مثال: They clung on to power despite the protest آنها علیرغم اعتراضات به قدرت چسبیدهاند.
اصطلاح «علم ِ غیب داشتن/ ذهن خوانی» در انگلیسی
I’m not a mind reader من علم غیب ندارم! / ذهن خوانی I do not claim to be a mind reader من ادعا ندارم که علم غیب دارم He has just shown that he does not understand that, and he has also claimed to be a mind reader او تازه نشان داده که این […]
Wednesday, 18 December , 2024