یک مکالمه کوتاه درباره آدرس
خانه ات کجاست؟ ?Where is your house خانه من در خیابان الم است. My house is on Elm Street ممکن است لطفاً آدرس دقیقت را به من بدهی؟ ?Could you please give me the exact address خانه من مقابل بانک است. My house is across from the bank ببخشید، ممکنه لطفاً به من بگویید […]
لغات کاربردی درباره دریا
deep sea دریای عمیق gray sea دریای خاکستری warm sea دریای گرم stormy sea دریای طوفانی sea water آب دریا sea floor کف دریا sea creature موجود دریایی
معانی مختلف Look up
Look up این فعل عبارتی علاوه بر اینکه به معنی جستجو کردن چیزی در کتاب و یا جایی هست به معنای بهتر شدن و ارتقا دادن اوضاع / در گفتمان و محاوره به معنی سر زدن به کسی به کار می رود. به مثالهای زیر دقت کنید: به معنای جستجو کردن و به دنبال چیزی […]
چند واژه زیبای انگلیسی
Petrichor بوی دلپذیر خاک بعد بارون Pluviophile کسی که عاشق بارونه و وقتی بارون میاد احساس آرامش و لذت میکنه Euphoria احساس هیجان شدید و خوشحالی Solitude تنهایی و خلوت Aurora شفق قطبی
۲ واژه مرتبط
fluctuate نا منظم / به طور بی نظم fleeting ناپایا
واژه Half-wit
Stupid كند ذهن / گیج Dumb کودن Dope خنگ Fool نادان Brainless بی مغز Idiot احمق Moron کم عقل Half-wit ابله Mindless بی فکر
!The cheese is moldy
These eggs are rotten این تخم مرغ ها فاسد شده اند. This bread is stale اين نان بیات است. The milk has gone sour شیر ترش شده است. The meat is rotten گوشت فاسد شده است. The cheese is moldy پنیر کپک زده است.
تفاوت War و Battle
A War happens when a Mass of Fighters fight with each others while they are obvious Enemies to each ones A War is in bigger scale than a battle A War Consists of Several Battles War Fighting Among A lot of people Wars are usually long-lasting, while battles are usually short-term Battle Fighting Between 2 […]
چند واژه کاربردی (۵)
practical:عملیpsychological:روانی، مربوط به روانشناسیsevere:شدید، ،سخت گیرsuitable:مناسبnumerous:متعددsufficient:کافیunusual:غیرعادیconsistent:استوارcultural:فرهنگیexisting:موجودfamous:معروفpure:خالص، بكرafraid:ترسیدهobvious:واضحcareful:مراقبlatter:پسین، دومیobviously:بدیهیunhappy:ناکام، نا خوشنودacceptable:قابل قبولaggressive:مهاجمboring:خسته کنندهdistinct:متمایزeastern:شرقیlogical:منطقیreasonable:معقولstrict:سخت گیر، یك دندهsuccessfully:با موفقیتadministrative:اداری، اجراییautomatic:اتوماتیکcivil:مدنی، مربوط به مدنیتformer:سابقmassive:عظیمsouthern:جنوبیunfair:غیر عادلانهvisible:قابل رویت
Friday, 22 November , 2024