بایگانی‌های واژگان کاربردی زبان انگلیسی - صفحه 29 از 35 - الفبای زبان
 ۳۰ لغت پرکاربرد در انگلیسی (۹۷) 07 بهمن 1402

 ۳۰ لغت پرکاربرد در انگلیسی (۹۷)

۱- Accept – پذيرفتن ۲-Allow – اجازه دادن ۳-Ask – پرسيدن ۴-Believe – باور كردن ۵-Borrow – قرض گرفتن ۶-Break – شكستن ۷-Bring – آوردن ۸-Buy – خريدن ۹-Can/ Be able – توانستن ۱۰-Cancel – منتفي كردن ۱۱-Change – تغيير دادن ۱۲-Clean – تمييز كردن ۱۳-Comb – شانه كردن ۱۴-Complain – شكايت كردن ۱۵-Cough – […]

03 بهمن 1402

استفاده از may یا might در جملات

برای بیان جملاتی که حالت آرزو یا دعا دارند دراول جمله may یا might استفاده میکنیم may GOD bless him خدا رحمتش کند may GOD forgive him خدا ببخشد may GOD kill him خدا بکشد او را may GOD damn him خدا لعنتش کند

اصطلاح «ناشی شدن از چیزی» 03 بهمن 1402

اصطلاح «ناشی شدن از چیزی»

 Result in sth منجر شدن به چیزی It was an accident that resulted in the death of two passengers تصاوفی که منجر به مرگ دو مسافر شد.  Result from sth ناشی شدن از چیزی We are still dealing with problems resulting from errors made in the past مشکلاتی که از اشتباهات گذشته ناشی شده‌اند. Resulting […]

Studies یا Study؟ 01 بهمن 1402

Studies یا Study؟

برای صحبت کردن در مورد درس خواندن در دانشگاه یا کالج، از کلمه‌ی studies (بصورت جمع) اسفاده می‌شود. مثال: After the war he resumed his studies at the University of Turin پس از جنگ، او درسش را در دانشگاه تورین ادامه داد. to continue your studies  اما برای تحقیق در یک زمینه یا موضوع خاص، […]

واژگان مرتبط با آتش 19 دی 1402

واژگان مرتبط با آتش

fireplace شومینه firewood هیزم fire fighter آتش نشان fire alarm آژیر آتش نشانی fire box آتشدان، مجمر fire ball نارنجک، گلوله انفجاری fireworks آتش بازی bonfire آتش چهارشنبه سوری

اسامی برخی از حبوبات و غلات 18 دی 1402

اسامی برخی از حبوبات و غلات

Rice برنج Wheat گندم Barley جو Pea نخود Split pea لپه Lentil عدس Bean لوبیا Corn ذرت Sunflower آفتاب گردان

Talk more 18 دی 1402

Talk more

Do more بیشتر انجام بده  Think more بیشتر فکر کن  Talk more بیشتر حرف بزن  Sleep more بیشتر بخواب  Have more بیشتر بخور

واژگان کاربردی(۹۵) 18 دی 1402

واژگان کاربردی(۹۵)

bet (past: bet, betted ; past participle: bet, betted) شرط (بندی)، موضوع شرط بندی، شرط بستن، نذر condition شرط، وضعیت، شایسته کردن، حالت، چگونگی، مقید کردن، شرط نمودن condition punt زدن توپ، توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن requirement نیاز، لازم، مقرره، دربایست، نیازمندی، تقاضا، احتیاج، الزام، ایجاب، التزام reservation ذخیره، رزرو […]

واژگان کاربردی(۹۴) 18 دی 1402

واژگان کاربردی(۹۴)

settled جمعیت دار، آباد، مقیم، مستقر، جای گیر، ثابت، آرام، صاف، معین، مقرر silent خموش، خاموش، ساکت، بیصدا، آرام، صامت، بیحرف sleepy خواب آلود slinky دزدکی، مخفی، خوش ژست slow آهسته، کند، تدریجی، کودن، تنبل، یواش، آهسته کردن یاشدن slow smooth سطح صاف، قسمت صاف هر چیز، هموار، نرم، روان، سلیس، بی تکان، بی مو، […]

ویژگی های اخلاقی افراد (۶) 17 دی 1402

ویژگی های اخلاقی افراد (۶)

لغات و صفات برای بیان شخصیت: ‏ funny: با مزه friendly :خونگرم serious : جدی confident : دارای اعتماد به نفس shy : خجالتی talkative : پر حرف creative : خلاق hardworking : کوشا jealous : حسود easygoing : بيخيال moody : دمدمی مزاج selfish : خودخواه