بایگانی‌های واژگان کاربردی زبان انگلیسی - صفحه 20 از 35 - الفبای زبان
۳واژه مترادف برای «تعمیر کردن» 01 اردیبهشت 1403
کاربرد افعال مترادف؛

۳واژه مترادف برای «تعمیر کردن»

repair something=fix something=mend something هر سه این افعال به معنی تعمیر کردن هستند. ?Can you repair the fridge ?Can you fix the fridge می تونی یخچال تعمیر کنی؟ It took ages to repair the roof It took ages to mend the roof تعمیر سقف خیلی زمان میبره.   I mended the hole in my pocket […]

 نام و اصطلاحات انواع بیماریها 01 اردیبهشت 1403

 نام و اصطلاحات انواع بیماریها

 نام و اصطلاحات انواع بیماریها Mumps اوریون Obesity مرض چاقی  Fungal infection عفونت قارچی Gastric ulcer زخم معده Gastritis ورم معده Malnutrition سو تغذیه Rheumatism روماتیسم Hemorrhage خونریزی داخلی Delirium هذیان Constipation یبوست Meningitis مننژیت  Wen دمل Tumor تومور Brain death مرگ مغزی Bunged up nose بینی گرفته Blocked nose بینی گرفته Runny nose آبریزش […]

عبارات و اصطلاحات کاربردی/I’m in my element 29 فروردین 1403

عبارات و اصطلاحات کاربردی/I’m in my element

I’m in my element کیفم کوکه Get well soon زود خوب شو Psycho آدم روانی The sun is in my eyes خورشید میزنه تو چشمم I have the sun in my eyes آفتاب تو چشمامه You should wear sunglasses باید عینک آفتابی بزنی

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۴) 28 فروردین 1403

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۴)

Promise yourself to be so strong that nothing can disturb your peace of mind به خودت قول بده اينقدر قوى باشى كه اجازه ندى هيچ چيزى آرامش خيالت رو بهم بزنه. “You can’t put your arms around a memory, so hug someone you love today” “نمیتونی خاطره ای را بغل کنی، پس امروز کسی را […]

اصطلاح «neat and tidy» 28 فروردین 1403

اصطلاح «neat and tidy»

neat and tidy=not messy تر و تمیز/ مرتب و منظم My son keeps his bedroom neat and tidy, but my daughter’s room is always a mess پسرم اتاق خوابش را مرتب و مرتب نگه می دارد، اما اتاق دخترم همیشه به هم ریخته است

چند واژه با mate 27 فروردین 1403

چند واژه با mate

Cellmate هم سلولی Classmate هم کلاسی Playmate هم بازی Housemate هم خونه ای Helpmate همدم

واژگانی با Have 27 فروردین 1403
Collocations with HAVE

واژگانی با Have

Collocations with HAVE have a bath دوش گرفتن have a drink نوشیدنی نوشیدن have a good time خوش گذرانیدن have a haircut موها را کوتاه کردن have a holiday به تعطیلات رفتن have a problem مشگل داشتن have a rest استراحت کردن have lunch ناهار خوردن have sympathy همدردی کردن

لغات کاربردی مربوط به حوادث طبیعی 26 فروردین 1403

لغات کاربردی مربوط به حوادث طبیعی

Hurricane/typhoon ردباد ، طوفان Earthquake زلزله Tidal wave طوفان دریایی Volcanic eruption فوران اتشفشان Drought خشکسالی Storm توفان Flood سیل avalanche بهمن landslide / mudslide رانش زمین blizzard یخبندان ، کولاک tsunami سونامی forest fire اتش سوزی جنگل Corn snow/ hailstones تگرگ Earthquake زلزله

تفاوت Moisture & Humidity 26 فروردین 1403

تفاوت Moisture & Humidity

The difference between Moisture & Humidity Both of them refer to the amount of Water Contained in the Air هر دوی آنها به میزان آب موجود در هوا اشاره دارند Humidity is measurement of Vapour Content.(Water in Gas state.) رطوبت اندازه گیری محتوای بخار است. (آب در حالت گاز)./رطوبت، نم، تری، مقدار رطوبت هوا Moisture […]

اصطلاح «Go down the rabbit hole» به چه معناست؟ 25 فروردین 1403

اصطلاح «Go down the rabbit hole» به چه معناست؟

Go down the rabbit hole (=follow the [white] rabbit) نترس و به دنباله این ریسمان رو بگیر و برو. یک معنیش میشه دل به دریا بزن. ریشه اصلی اصطلاح از داستان آلیس در سرزمین عجایبه که آلیس میره داخل لانه خرگوش. در مواردی استفاده میشه که یک کاری که آدم میخواد انجام بده، معلوم نیست […]