بایگانی‌های واژگان کاربردی زبان انگلیسی - صفحه 18 از 35 - الفبای زبان
ویژگی های اخلاقی افراد (۹) 10 اردیبهشت 1403

ویژگی های اخلاقی افراد (۹)

A live wire آدم پر تحرک A go-getter آدم بلند پرواز و فعال A Self-made آدم خود ساخته A level-headed آدم متین و معقول A open-minded آدم آزاداندیش، روشنفکر A soft-hearted آدم دلرحم- رئوف

چند اصطلاح رایج در سوشال مدیا 10 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح رایج در سوشال مدیا

Drama Queen ننه من غریبم بازی درآوردن، کولی بازی underage زیر سن قانونی Hating همون هیت دادن یا ابراز تنفر Gossip غیبت کردن، چُغُلی کردن Creepy چندش آور Pick Me دنبال جلب توجه Cyberbully دست انداختن و تمسخر افراد در مجازی Judge قضاوت کردن Fact حقیقت Toxic سَمّی، کسی که رفتار نرمالی نداره Cute بانمک، […]

چند جمله کاربردی (۹۱)/ Your nose is running 10 اردیبهشت 1403

چند جمله کاربردی (۹۱)/ Your nose is running

 These flowers are artificial  این گُل ها مصنوعی‌ هستند .  He wears a wig  او‌ کلاه گیس‌ میزاره .  I have a false tooth  من دندان مصنوعی دارم .  My nose is bleeding  خون دماغ شدم .  Stir your tea / coffee  چای / قهوه خودتان را هَم بزنید !  Your nose is running  آب […]

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up 10 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up

I read you like a book مثل کف دستم می شناسمت I want to try my luck می خوام شانسم رو امتحان کنم you will pay for this تقاصش رو پس میدی he burns me up حرصمو درمیاره bite your tongue زبونتو گاز بگیر don’t take it out on me ناراحتیت رو سرمن خالی نکن […]

عبارت «First rate» 09 اردیبهشت 1403

عبارت «First rate»

First rate= Excellent, superb درجه یک، عالی، محشر  The food served in that four-star restaurant is truly first-rate غذایی که در آن رستوران چهار ستاره سرو می‌شود واقعا درجه یک است.  The Beverly Hills Hotel provides first-rate service to its guests سرویسی که هتل بورلی هیلز به مهمانان خود ارائه می‌کند عالی است.

عبارت «For once» 09 اردیبهشت 1403

عبارت «For once»

For once=This one time, for only one time برای یکبار، فقط یکبار، برای یک بار هم که شده  For once I was able to win a game of golf against Steve, who is a much better player than I am فقط یک بار توانستم در بازی گلف، استیو را که خیلی از من بهتر بازی […]

۳ ضرب المثل/nothing hurts like the truth 08 اردیبهشت 1403

۳ ضرب المثل/nothing hurts like the truth

nothing hurts like the truth حقیقت تلخ است… whatever comes up is welcome هرچه پیش آید خوش آید much coin much care هر که بامش بیش برفش بیشتر

۳ اصطلاح با واژه «Act» 08 اردیبهشت 1403

۳ اصطلاح با واژه «Act»

Act of God خواست و تقدیرخداوند !the flooding was surely an act of God سیل قطعا خواست خدا بوده! be/get in on the act وارد عمل شدن/سهیم شدن و هم جریان شدن با چیزی We started selling them last year, and now other stores are getting into the act ما فروش آنها را از سال […]

واژگانی درباره «انتقاد کردن» 08 اردیبهشت 1403

واژگانی درباره «انتقاد کردن»

criticism, reproof, reprova, انتقاد   Censorious انتقاد آمیز   potshot انتقاد بی خودی   flak انتقاد پر سر و صدا diatribe انتقاد تلخ و ناسزا آمیز bashing , censure, slam, stricture, roast انتقاد شدید Blast انتقاد شدید و ناگهانی squib انتقاد طنزآمیز lecture انتقاد طولانی hatchet job انتقاد غرض آمیز admonish انتقاد ملایم کردن Unexceptionable […]

«pack heat» به چه معنی است؟ 05 اردیبهشت 1403

«pack heat» به چه معنی است؟

 pack heat=to carry a gun اسلحه به همراه داشتن   Someone in the crowd who was packing heat has been taken away by the Secret Service guys یک نفر در جمعیت که اسلحه را بسته بندی می کرد توسط بچه های سرویس مخفی برده شده است    ?Can you believe that some of these kids […]