برخی مترادف های ضروری برای آیلتس
Abandon = Desert, leave Confuse = Complicate, muddle Ability = Skill, gift Cruel = Mean, heartless Able = Capable, gifted Connect = Join, link, attach Abbreviate = Shorten, Continue = Persist, persevere Abundant = Ample, copious Cry = Sob, weep Accurate = Correct, flawless Cover = Conceal, hide Achieve = Accomplish, obtain Cranky = Cross, […]
نکاتی درباره استفاده از On-In/At
حرف at قبل از زمانها میاد ، مثل ۸ صبح ، ۲ ظهر at 5 O’clock Jio ( چون قبل از زمان اومده ، از at استفاده کردیم ) حرف on قبل از روزها ،میاد مثل یکشنبه، دوشنبه On Friday Jio ( چون قبل از روز ،آمده از on استفاده کردیم ) حرف in قبل […]
کلمات متضاد پرکاربرد در زبان انگلیسی (۸)
کلمات متضاد پرکاربرد در زبان انگلیسی: Ability ≠ Inability ناتوانی ≠ توانایی Happy ≠ Unhappy شاد ≠ ناشاد Import ≠ Export واردات ≠ صادرات Interior ≠ Exterior داخلی ≠ بیرونی Maximum ≠ Minimum حداکثر ≠ حداقل Include ≠ Exclude شامل ≠ نا شامل Junior ≠ Senior تازه کار ≠ زبده Above ≠ Below بالا ≠ […]
قواعد جمع بستن اسم ها درانگلیسی (اسامی بیقاعده)
در حالت عادی به برخی کلمات برای جمع بستن آنها کافی است -s یا -es را بیافزاییم تا آنها جمع بسته شوند. مثال: bag=bags house=houses اما برای برخی اسامی این روش جواب نمی دهد . رایج ترین اسامی بیقاعده را در لیست زیر مشاهده میکنید: جمع <= مفرد woman => women man => men child […]
واژه «versatile»
versatile=able to do many different things or to adjust to new conditions چندکاره چندمنظوره، چندکاربردی، همه فن حریف، زیرک، متحرک، روان، همه کاره، تطبیق پذیر He was a versatile guitarist, and recorded with many leading rock bands او یک گیتاریست همه فن حریف بود و با بسیاری از گروه های موسیقی پیشرو راک ضبط کرد […]
واژه «bravado»
bravado=a swaggering show of courage شجاعت ظاهری لاف، اعتماد به نفس کاذب It was her first day in the classroom and she was almost shaking with fear, but with false bravado — she took a deep breath and turned to face her students اولین روز او در کلاس بود و تقریباً از ترس میلرزید، […]
واژه خودسِتایی +۲ واژه دیگر
hackles سیخ شدن موهای بدن(از ترس یا خطر) synonyms: dander choler anger irritability the dog continued to growl, its hackles raised سگ به غر زدن ادامه داد، موهای تنش سیخ شد lucent= softly bright or radiant تابناک، روشن و شفاف :synonyms aglow lambent luminous bright the moon was lucent in the background ماه در […]
اصطلاح «cushy job» برای تنبل هاست؟
cushy job=A job that is easy یک اصطلاح اسلنگ به معنی: کار راحت / بی دغدغه و آسان cushy job or life is very easy and does not need much effort شغل یا زندگی دلپذیر بسیار آسان است و نیاز به تلاش زیادی ندارد خود واژه Cushy مد نظر ماست که به معنای بی درد […]
فعل عبارتی «Act up »
فعل عبارتی Act up دو معنا دارد: ۱-در اولی که جز اصطلاحات اسلنگ و عامیانه محسوب می شود به معنای «بد یا عجیب کار کردن چیزی/شیطونی/ لوس بازی و …» است . ۲-دیگری به معنای «ارتقا شغلی و غیره یافتن» بسته به جمله ای که در آن به کار برده می شود می تواند معانی […]
واژه «Phlegmatic»+ مترادف ها
phlegmatic=showing little emotion بی عرضه، بی تفاوت، شخص خونسرد وبی رگ، شخصیت بلغمی :synonyms for phlegmatic apathetic impassive stoic and stolid He is also phlegmatic on the subject of his dealings with Hollywood او همچنین نسبت به موضوع برخوردش با هالیوود خیلی خونسرد است It’s almost unbelievably fitting that these supremely phlegmatic men live in […]
Wednesday, 8 January , 2025