بایگانی‌های واژه ای برای «وادار کردن» - الفبای زبان
واژه ای برای «وادار کردن/موظف بودن» 29 اردیبهشت 1403

واژه ای برای «وادار کردن/موظف بودن»

oblige=make someone legally or morally bound to an action or course of action مجبور کردن/ وادار ساختن اخلاقی یا قانونی/موظف بدون طبق قانون Her job obliges her to work overtime and on weekends شغل او او را مجبور می کند که اضافه کاری و در آخر هفته ها کار کند They asked for food and […]