بایگانی‌های معنی Dowdy - الفبای زبان
واژه «Dowdy» 02 مرداد 1403

واژه «Dowdy»

Dowdy =slovenly; untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.