واژگان کاربردی (۱۰۵)
math-ریاضیات measurements-واحد اندازه گیری -meter – متر, centimeter – سانتیمتر, kilogram – کیلوگرم, half – نصف, circle – دایره, square – مربع temperature – دما, date – تاریخ, weight – وزن, edge – لبه, corner – گوشه
رایج ترین شغلها به زبان انگلیسی (۱۱)
adviser مشاور apprentice کارآموز chief executive مدیر عامل اجرایی executive مدیر PA دستیار شخصی operator اپراتور clerk منشی officer افسر managing director مدیرعامل acting بازیگری
۴ اصطلاح کاربردی/ I went off the deep end
I went off the deep end از شدت غعصبانیت زد به سرم – از کوره در رفتم Don’t talk behind his back پشت سرش صحبت نکن- غیبت نکن They fight like cat and dog مثل سگ و گربه به جان هم می افتند Keep your eyes open حواستو جمع کن
ساختار کاربردی «ارزشش را درد»
وقتی می خواهیم بگوییم چیزی ارزشش را دارد یا ارزش امتحان کردن را دارد از ساختار زیر استفاده می کنیم: to be (am/is/are) + worth + (verb + ing) /it This movie is worth watching این فیلم ارزش تماشا کردن رو دارد. That city is not worth visiting اون شهر ارزش رفتن(دیدن) رو نداره. It […]
نکته گرامری افعال ing دار
بعضی از فعلها در حالتی که مفعول نداشته باشند با ساختار ingدار و در حالتی که مفعول مستقیم داشته باشند، همراه با ساختار to +infinitive بکار میروند. برخی از این افعال عبارتند از: Advise, allow, forbid, permit, etc The teacher allowed talking as long as it was in English The teacher allowed us to talk […]
تفاوت also, too, as well
هر سه به معنی “همچنین” است اما … Also رسمی تر است، بیشتر در نوشتار (writing) بکار میره، قبل از افعال اصلی و بعد از افعال کمکی (modal verbs) Too بیشتر در مکالمه و گفتار (speaking) بکار برده میشه، غیرسمی است، معمولا آخر جمله می آید. As well بیشتر در گفتار (speaking) بکار برده میشه […]
تفاوت بین log in و log on
از فعل log on زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم درباره وصل شدن به یک سرور یا پیوستن به یک چت روم یا سایت بازی صحبت کنیم: Matt tried to log on to the company’s network, but couldn’t connect for some reasons After logging on, I accessed the shared files from the client از فعل […]
۷ واژه ی کاربردی با free
۷ واژه ی کاربردی با free Freedom آزادی Free enterprise اقتصاد آزاد، کسب و کار آزاد، رقابت آزاد درسیستم سرمایه داری Free handed سخاوتمند، دست و دل باز Free port بندر آزاد Freethinker آزاد اندیش Freeman آزاده Free university دانشگاه آزاد
معادلهای «It is important»
عبارت “It is important” یکی از عبارتهای پرتکرار و پرکاربرد در مکالمات روزمرهی انگلیسی به حساب میاد که تو این پست به معادلهای اون اشاره میکنیم: It’s significant It’s essential It’s remarkable It’s notable It’s substantial It’s meaningful It’s considerable It’s serious
فعل «to predict»
پیش بینی کردن to predict It’s difficult to predict that مثال: پیش بینی کردنش مشکله. Newspapers predicted that the president would be re-elected روزنامه ها پیش بینی کردند که رئیس جمهور دوباره انتخاب خواهد شد. It’s difficult to predict the long-term effect of this decision مشکله که بشه نتایج بلند مدت این تصمیم رو پیش […]
Wednesday, 18 December , 2024