ویژگی های اخلاقی افراد (۴)
او خوش صحبت/ کسل کننده است. He’s entertaining/boring او خجالتی/پررو است. He’s shy/ cheeky او مودب/ بی ادب است. He’s polite/impolite او متین(باوقار)# جلف/سطح پایین است. He’s calm/composed/ self-possessed# cheap/ low-class او مودب/ بی ادب است. He’s reliable/unreliable او باهوش/ کودن است. He’s smart (clever, intelligent)/stupid او پر کار/ تنبل است. He’s hard- working/ lazy […]
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۲)
Nothing will bring you greater peace than minding your own business هيچ چيزى بيشتر از اينكه سرتون به كار خودتون باشه، براتون آرامش خيال نمياره. Be with someone who motivates you to become the best version of yourself با كسى باش كه بهت انگيزه بده بهترين نسخه ى خودت باشى. Sometimes your favorite place to […]
لغات کاربردی درباره دریا
deep sea دریای عمیق gray sea دریای خاکستری warm sea دریای گرم stormy sea دریای طوفانی sea water آب دریا sea floor کف دریا sea creature موجود دریایی
Abolish
to officially end or stop – Abolish :Do away with completely- put an end to به معنای لغو کردن- برداشته شدن – منسوخ کردن – ملغی اعلام کردن Examples : He is in favor of abolishing the death penalty او طرفدار لغو مجازات اعدام است government has abolished import quotas and slashed tariffs دولت او […]
لغات پرکاربرد و ضروری در آیلتس
تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ کلمه هم معنی ترجمه فارسی Manmade artificial ساختگی Mannequin model مدل Material fabric پارچه Matters things چیزها Maximum uppermost بالاترین Maybe perhaps, possibly شاید، احتمالا Meager scanty اندک Mean unkind نامهربان Measure degree درجه Mediocre fair نمایشگاه Meeting assembly مونتاژ Mend repair تعمیر Mendacity lying دروغگویی Merciless cruel ظالمانه Middleman intermediary […]
اصطلاحات مربوط به سپاسگذاری
تهیه و تنظیم: حسین شیردل/ That’s very kind of you این از مهربونی شماست. خیلی لطف دارید You made my day واقعا لطف کردید You are awesome You are the best تو فوق العاده ای. I owe you one یکی طلبت You rock خیلی خفنی I don’t know what to say نمی دونم چی بگم […]
لغات ضروری (۱۳)
تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ ردیف کلمه معنی ۱ Accept پذیرفتن ۲ Accident تصادف ۳ Across از این سو به آن سو ۴ Act عمل کردن ۵ Actor هنرپیشه ۶ Add جمع کردن ۷ Adult بزرگسال ۸ Advise نصیحت کردن ۹ Afraid هراسان ۱۰ Agency نمایندگی ۱۱ Almost تقریبا ۱۲ Although اگر چه ۱۳ Among در […]
لغات و اصطلاحات سیاسی در زبان انگلیسی
تهیه و تنظیم: زهراکلاته عربی/ کلمه انگلیسی معنی فارسی The congress کنگره The party حزب The congressman نماینده کنگره The president رئیس جمهور The election انتخابات The republican جمهوریخواه The house of representatives مجلس نمایندگان The senator سناتور The king پادشاه The vote رای The governor فرماندار politics سیاست The ballot برگه رای The parliament […]
لغات متضاد (۳)
تهیه و تنظیم: زهرا کلاته عربی/ روشن / تاریک = light / darkبالا / پایین = up / downجلو / عقب، پشت = front / backرو / زیر = on / under open / shut,close=باز و بستهکهنه / نو = old / newپر / خالی = full / emptyآزاد / اشغال = free / occupiedزود […]
مشاغل به زبان انگلیسی
تهیه و تنظیم: صغری توحیدلو/ actor=هنرپیشه مردactress=هنر پیشه زنartist=هنرمندcaptain=ناخداassistant=معاونdemarche=بخشدارbanker=بانکدارdressmaker=خیاط زنانهblacksmith=آهنگرrancher=گله دارboss=رئیسgardener=باغدارbrigadier=سرتیپmuezzin=موذنcaretaker=سرایدارcameleer=ساربانclerk=کارمندcook=آشپزcoach=مربیdentist=دندانپزشکcolonel=سرهنگcarpenter=نجارdiver=غواصrancher=چوپانdoctor=پزشکhouse maker=خانه دارdoorkeeper=دربانcouncil=شوراfireman=آتش نشانwriter=نویسندهfisherman-ماهیگیرwaiter-گارسونgreengrocery=سبزی و میوه فروشprofessor=استادguard=نگهبانseller=فروشندهguard man=مرد پاسدارglassmaker=شیشه سازheadmaster=مدیر مردheadmistress=مدیر زنjudge=قاضیhousewife=زن خانه دارlawyer=وکیلpainter=نقاش ساختمانworker=کارگرboatman=قایقرانmayor=شهردارstreet sweeper=رفتگرminer=معدنچیminister=وزیرnurse=پرستارpilot=خلبانofficer=افسرbarber=آرایشگر مردphotographer=عکاسclergyman=روحانیplumber=لوله کشspecialist=متخصصplayer=بازیگرfootballer=بازیکن فوتبالporter=باربرbutcher=قصابpresident=رئیس جمهورwatchmaker=ساعت سازprime minister=نخست وزیرgrocer=بقالpsychologist=روانشناسoperator= تلفنچی reporter=خبر نگار.گزارشگر merchant=تاجر retired=بازنشسته optician=عینکساز.چشم پزشکsculptor-مجسمه سازcalligrapher=خوشنویس، خطاطsergeant=گروهبانforester=جنگلبانshopkeeper=مغازه دارteacher=معلمsinger=خوانندهengineer=مهندسsoldier=سربازdriver=رانندهspeaker=سخنرانdecorator=آذین گرsurgeon=جراحarmy=نظامیtailor=خیاط مردانهbaker=نانواtiller=سفالگرgovernor=فرماندارtourist=جهانگردstudent=دانش آموزwelder=جوشکارrepairman=تعمیرکارfarmer=کشاورز
Wednesday, 18 December , 2024