ضرب المثل ها، جملات قصار، حکایات، امثال
نقل قول (Saying): عبارات کوتاه و به یاد ماندنی. کلمات قصار (Aphorism): حکمت های کوتاه و تاثیر گذار. امثال و حکم (Adage): پندهای کوتاه و به یاد ماندنی که معروف هستند. ضرب المثل (Proverb): عبارات خردمندانه کوتاه و به یاد ماندنی که معروفند و اغلب از باور عامیانه گرفته شده است. سخن حکیمانه (Maxim): حکمت […]
چند کلمه کاربردی در جغرافیا
Ocean اقیانوس Waterfall آبشار Lake دریاچه Island جزیره Desert بیابان Sand dune تپه شنی Peninsula شبه جزیره Forest جنگل Meadow مرتع، علفزار Bay خلیج Beach ساحل Pond برکه Mountain peak قله Mountain range رشته کوه Hill تپه Valley دره
چند پسوند برای فعل Come
فعل “Come” با پسوندهای متعددی استفاده میشود. Come on اصطلاحی است که برای تشویق یا انگیزه دادن به کار میرود. در برخی مواقع نیز به معنی بیخیال و یا عجله کن میباشد. Come up پیش آمدن، رخ دادن، بروز کردن Come in وارد شدن به مکانی Come out خارج شدن، ظاهر شدن، منتشر شدن Come […]
درباره Make friends
حالا اگر بخواهیم مفهوم “دوست شدن” را بیان کنیم، باید از فعل “make” قبل از این کلمه استفاده کنیم “make friends“. البته برای بیان این مفهوم به این نکته توجه داشته باشیم که باید حتما به انتهای کلمه” friend” حرف” s” را اضافه کرد. Sometimes it is hard for children to make new friends گاهی […]
درباره واژه «Vacuum»
کلمه “vacuum” چندین معنی دارد؛ یکی از معانی این کلمه “جارو کردن” است vacuum cleaner. البته زمانی از این کلمه استفاده می شود که “جارو کردن “با جارو برقی انجام می شود. معنی دیگر این کلمه خلا یعنی فضایی کاملاً خالی از ماده است. ?Have you vacuumed the carpet فرش رو جارو کردی؟ I have […]
?How’d the interview go
?How’d the interview go I blew it مصاحبت چطور پیش رفت؟ گند زدم
واژه Gaffer
gaffer=a person in charge of others; a boss کسی که مسئول دیگران است. ريیس نکته : معمولا با حرف تعریف The همراه است Eh, Bobby! The gaffer wants to see you. And you’d better watch out coz he don’t look too happy, neither! All the Manchester United players said they owed their success to […]
لغات فوتبالی (۲)
Score a goal گل زدن Disallowed goal گل مردود Penalty spot مقطع پنالتی Mid point نقطه وسط زمین Half time بین دونیمه Forward مهاجم Middle fielder هافبک Defender مدافع Goal keeper دروازه بان Hand هند
لغات فوتبالی (۱)
Advantage آوانتاژ Armlet بازوبند Fair play بازی جوانمردانه Going/turning play بازی رفت/برگشت Throw-in پرتاپ اوت Simulate شبیه سازی Substitute تعویض کردن Tackle تکل Charge تنه زدن Net تور Referee داور Drop ball دراپ بال Dribble دریبل
آجیل جات و خشکبار
خشکبار dried fruit آجیل nuts پسته pistachios تخمه seeds بادام almonds گردو walnut کشمش raisins بادام هندی almond hindi نخود pea فندوق hazelnuts
Sunday, 17 November , 2024