واژگان ضروری (۹۳)
a single room اتاق یه نفره a double room اتاق دو نفره twin beds اتاق دو تخته a single bed تخت یه نفره a double bed تخت دو نفره airport فرودگاه bus station / stop ایستگاه اتوبوس the town center مرکز شهر the port بندر hospital بیمارستان hotel هتل motel مسافرخونه travel agency آژانس مسافرتی […]
واژگان ضروری (۹۲)
to shoot شلیک کردن shot شلیک / صدای گلوله / تیر gun تفنگ bullets گلوله
Vacuuming
Vacuuming جارو برقی کشیدن I am vacuuming دارم جارو برقی میکشم Almost done vacuuming the rug جارو کردن قالیچه تقریبا تموم شد Vacuuming; clean with a vacuum cleaner تمیز کردن با جارو برقی the room needs to be vacuumed خونه نیاز داره که جارو برقی بشه
واژگان مرتبط با بیماری
Recover بهبود یافتن To have tendency to a diseases زمینه یک بیماری را داشتن Acute حاد Heart condition عارضه قلبی
انواع امتحان در زبان انگلیسی
Test امتحان Exam آزمون Quiz آزمون کوتاه Final امتحان نهایی Midterm امتحان میان ترم Oral exam امتحان شفاهی Written exam امتحان کتبی Practical exam امتحان عملی Mock exam امتحان آزمایشی
لوازم تحریر
stationery=لوازمِ تحریر Compass = پرگار Protractor = نقاله Pencil case = جامدادی Pen = خودکار Ruler = خط کش Glue= چسب مایع Pencil sharpener = مدادتراش Paint brush = قلم مو Set square = گونیا Highlighter pen = ماژیک های لایتر ( ماژیک فسفری، علامت زن) Notepad = دفترچه Eraser = پاک کن Calculator […]
ویژگی های اخلاقی افراد (۵)
Brave: شجاع Smart: هوشمند Handsome: خوشتیپ Ambitious: توانا Strong: قوی Kind: مهربان Confident: اعتماد به نفس Funny: خندهدار Generous: بخشنده Adventurous: ماجراجو Caring: مراقبتکننده Loyal: وفادار Talented: با استعداد Responsible: مسئولیتپذیر Respectful: احترامآمیز Humble: متواضع Charismatic: جذاب Diligent: سختکوش Creative: خلاق Wise: دانا
تفاوت بین Voice، Sound، Noise
Voice صدای انسان She has a very loud voice او صدای خیلی بلندی دارد Sound صدای اشیا و حیوانات He likes to awake to the sound of a radio او دوست دارد که با صدای یک رادیو از خواب بیدار شود Noise سر و صدا ( انسان، محیط و … ) Stop making so much […]
افعال عبارتی پرکاربرد (۱۴)
set out شروع به کار کردن put off به تاخیر انداختن back up پشتیبانی pass away فوت شدن fall down فرو ریختن call off کنسل کردن wipe away پاک کردن weigh up سبک سنگین کردن، سنجیدن wear out از پا درآمدن make for عازم شدن hand around دست به دست چرخاندن چیزی wrap up تمام […]
بیان زمان ها
In recent times اخیرا In time بموقع In no time فورا In earliest times در گذشته In due time در زمان مقرر At the moment در حال حاضر At present در حال حاضر At rest در موقع استراحت At leisure در موقع فراغت At once ناگهان،فورا At times بعضی اوقات So far تاکنون As of […]
Wednesday, 18 December , 2024