ساختاری برای اجازه گرفتن
فعلهای "can"، "could"، "may"، "might" و "would"
درباره irreparable & irreversible
irreparable & irreversible صفت های irreversible و irreparable معنای شبیه به هم دارند این دو واژه گاها به یک معنی استفاده میشن ولی به طور کلی صفت irreparable به معنای جبران ناپذیر و صفت irreversible به معنای برگشت ناپذیر هست. irreversible: incapable of being reversed or turned about or back; incapable of being made […]
درباره Sports/Sport/A sport
Sports/Sport/A sport وقتی به یک ورزش خاص اشاره میکنیم، sport قابل شمارش است و میتواند همراه با a بکار برود: cricket is a very popular sport in Yorkshire کریکت یک ورزش محبوب در Yorkshire است. اما وقتی از ورزش در مفهوم کلی استفاده میکنیم، sport غیر قابل شمارش محسوب میشود: She writes articles on sport […]
a lot of همیشه معادل much نیست
در انگلیسی، a lot of همیشه معادل much نیست. She didn’t gain much experience She gained very little experience او تجربه چندانی بدست نیاورد (-) She didn’t gain a lot of experience She learnt sth from it او تجربهای که بدست آورد خیلی نبود (ولی یه چیزی یاد گرفته (+))
توصيف ظاهري افراد (۱۰)
توصيف ظاهري افراد Good looking خوش قيافه Attractive خيره كننده Skinny استخواني و لاغر Obese خيلي چاق Muscular عضلاني Broad shouldered شانه پهن Sun tanned آفتاب سوخته Rosy cheecked لپ گلي Thin faced صورت باريك Round faced صورت گرد Bald كچل Scruffy شلخته Dry hair/ greasy hair موي خشك/ چرب Freckles كك و مك Arched […]
چند عبارت کاربردی (۱۰۱)
We are living in the age of technology ما در عصر تکنولوژی زندگی میکنیم He left home at the age of 16 او در سن ۱۶ سالگی خانه را ترک کرد You mean so much to me خیلی فدای داری Don’t be a stranger بیشتر خبر مار بگیر. I was on a roll تو دور […]
واژگان کاربردی (۱۰۵)
Economy اقتصاد Inflation تورم Investment سرمایه گذاری Trade تجارت Tax مالیات Supply عرضه Demand تقاضا Unemployment بیکاری
کلماتی که بیانگر تاکید هستند
Above all از همه مهم تر Obviously آشکارا، معلوم بودن که Clearly به وضوح، مسلما Evidently از قرار معلوم، ظاهرا Actually در حقیقت، واقعا In fact در واقع ، در حقىقت certainly به طور مسلم Definitely حتما ، قطعا Extremely بى نهایت، بسیار Indeed راستی، در واقع Absolutely مسلما، حتما. ابسولوت لی Positively قطعا، بي […]
ویژگی های اخلاقی افراد (۸)
Warm & friendly گرم و صمیمی Cold & unfriendly سرد و خشک رفتار Clever باهوش Shy کم رو، خجالتی Cheeky پر رو Cowardly بزدل Courageous شجاع Punctual خوش قول Silly احمق Nosy فضول Emotional احساسی Gossip خبرچین
واژگان کاربردی -قسمت سوم (۱۰۴)
۸۱٫ Sprain: رگ به رگ شدن ۸۲٫ Pins and needles: سر شدن ۸۳٫ Tetanus: کزاز, Lockjaw ۸۴٫ Viral pneumonia: ذات الریه ویروسی ۸۵٫ Mumps: اوریون ۸۶٫ Obesity: مرض چاقی ۸۷٫ Fungal infection: عفونت قارچی ۸۸٫ Gastric ulcer : زخم معده ۸۹٫ Gastritis: ورم معده ۹۰٫ Malnutrition: سو تغذیه ۹۱٫ Rheumatism: روماتیسم ۹۲٫ Hemorrhage : خونریزی […]
Wednesday, 18 December , 2024