تفاوت Get on/ Get in/Get out/ Get off
get in / Get on سوار شدن ,داخل شدن get out/ get off پیاده شدن ,خارج شدن Get on: از get on برای وسایل حمل و نقلی استفاده می کنن که بتونیم داخلشون وایسیم و راه بریم مثل اتوبوس ،قایق،قطار یا هواپیما برای مثال: I got on the bus and went home […]
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Over my dead body» به چه معناست؟
Neck of the woods در منطقه با همسایگی چیزی یا کسی بودن Needle in a haystack یافتن سوزن درانبار کاه /تلاش سخت برای پیدا کردن چیزی Over my dead body محاله بزارم انجامش بدی/ مگر ازجنازه من رد شی انجام شه
۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ اشک تمساح به انگلیسی
Crocodile tears اشک تمساح-اشکی که برای فریب دیگران می ریزیم Dress to kill تیپ زدن برای جذب افراد/ تیپ جنس مخالف کش Everything but the kitchen sink از شیرمرغ تا جون آدمیزاد/ تقریبا همه چیز
۳ اصطلاح کاربردی/ A dime a dozen به چه معناست؟
Zero sum game اصطلاح ریاضی طور- بازی مجموع صفر ، بازی صفر مجموع loose cannon غیرقابل کنترل، غیرقابل پیش بینی/ آدم آتش به اختیار / آدمی که بدون فکر کاری را می کند A dime a dozen چیز بی ارزش و ساده برای بدست آوردن
منو چی فرض کردی به انگلیسی چی میشه؟
?Have you no shame خجالت نمی کشی؟ ?what do you take me for منو چی فرض کردی
تفاوت right now و right away
وقتی میگیم right now یعنی همین الان، همین حالا، حال حاضر Example: I’m washing the dishes right now من الان دارم ظرف هارو میشورم. اما right away یعنی بی درنگ، بدون تاخیر Example: I need to talk to your boss right away من باید فوری با رئیست صحبت کنم
فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.
۴ اصطلاح کاربردی/ Knock off به چه معناست؟
Keep your head دست و پاتو گم نکن! Such a guy این دیگه کیه! Knock off قیمت رو کم کن Out of spite از سر لجبازی و کینه!
فعل «Chase off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Chase off به معنای “کسی را مجبور به ترک کردن یا فرار کردن از جایی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Force a person to leave or go away مثال: The dog chased the postal worker off سگ کارمند اداره پست را فراری داد.
فعل «Claw back» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Claw back به معنای “پس گرفتن پول” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Get money back مثال: The new tax will claw back what the government has given out in grants مالیات جدید پولی را که دولت به عنوان کمک های بلاعوض داده است، پس میگیرد.
Sunday, 22 December , 2024