بایگانی‌های #الفبای زبان - صفحه 4 از 115 - الفبای زبان
ساختاری برای گفتن «چطور شد فلان کار و انجام دادی/ندادی) 19 آذر 1403

ساختاری برای گفتن «چطور شد فلان کار و انجام دادی/ندادی)

از ساختار How come زمانی استفاده می کنیم که بخواهمی بگوییم چظور شد فلان کار رو انجام دادی/ندادی، فقط دقت کنیم که این مورد پرسشی نیست. How come + subject + verb     how come you didn’t call me چطور شد به من زنگ نزدی How come you didn’t attend the meeting چطور شد […]

اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی 19 آذر 1403

اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی

she has sticky fingers او دستش کجه/ دزده اصطلاح “انگشتان چسبناک” داشتن به معنای این است که فرد تمایل به بلند کردن و دزدیدن چیزها دارد و اصطلاحا چیزها به دستش می چسبند!   The criminal in question is said to have sticky fingers گفته می شود جنایتکار مورد نظر دستشون کج است.

مثال‌های رایج درباره افعال ترکیبی 19 آذر 1403

مثال‌های رایج درباره افعال ترکیبی

Get along with (با کسی کنار آمدن) ?Do you get along with your coworkers (آیا با همکارانت کنار می‌آیی؟) Run into (به طور اتفاقی برخورد کردن) I ran into an old friend yesterday (دیروز به یک دوست قدیمی برخوردم.) Call off (لغو کردن) They called off the meeting due to bad weather (جلسه را به […]

واژه ای برای «خستگی ناپذیر» در زبان انگلیسی 19 آذر 1403

واژه ای برای «خستگی ناپذیر» در زبان انگلیسی

Indefatigable SYN: tireless (رسمی) خستگی ناپذیر، نَستوه   Although the effort of taking out the garbage exhausted Wayne for the entire morning, when it came to partying, he was indefatigable اگرچه تلاش برای بیرون بردن زباله ها وین را کل صبح خسته کرد، اما وقتی نوبت به مهمانی رسید، خستگی ناپذیر بود.   One can […]

The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw 17 آذر 1403

The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw

The match was drawn They drew at 2_2 بازی مساوی شد آنها در ۲_۲ مساوی کردند a drawn game: The match ended in a draw یک بازی مساوی: بازی با تساوی به پایان رسید a drawn game The match ended in a draw این دیدار با تساوی به پایان رسید a car draw قرعی کشی […]

برخی قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی 17 آذر 1403
Adverbs of Frequency

برخی قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی

Basically اساساً Certainly مطمئناً Entirely کلا- بطور کلی Personally شخصاً Regularly بطور منظم Smoothly به آسانی – به نرمی Strictly دقیقاً Publicly آشکارا- بطور علنی  Seriously بطور جدی  Straightly بطور مستقیم Similarly بطور مشابه Firmly قاطعانه – به محکمی

چندتا از پرکاربردترین حروف اضافه انگلیسی 17 آذر 1403

چندتا از پرکاربردترین حروف اضافه انگلیسی

On the wall On the door On the floor On the carpet On the menu On the page On the street On the train On the plane On the ship On a horse On a motorcycle On a bicycle On television On the radio On the telephone On internet On the way

تفاوت To ,Too,Two در انگلیسی 17 آذر 1403

تفاوت To ,Too,Two در انگلیسی

  تفاوت سه کلمه بالا را با مثال‌های مختلف توضیح می‌دهیم. معنی هر کلمه به ترتیب: to به معنی «به» و two به معنی «دو» است. too به معنی همچنین می‌باشد. To یک حرف اضافه preposition یا بخشی از اصطلاح مصدری فعل است. (“She was heading to the gym after work” (preposition) or “She wanted […]

اصطلاح «off the charts» به چه معناست؟ 14 آذر 1403

اصطلاح «off the charts» به چه معناست؟

off the charts خیلی زیاد/خیلی بالا/فوق العاده/بیش از انتظار   The Doctor immediately made a call to my primary physician to find out what medications I could take, because my blood pressure was off the charts دکتر فوراً با پزشک اصلی من تماس گرفت تا بفهمد چه داروهایی را می توانم مصرف کنم، زیرا فشار […]

چند جمله کاربردی/ «خون دماغ شدن» به انگلیسی 14 آذر 1403

چند جمله کاربردی/ «خون دماغ شدن» به انگلیسی

 These flowers are artificial این گُل ها مصنوعی‌ هستند .  He wears a wig او‌ کلاه گیس‌ میزاره .  I have a false tooth من دندان مصنوعی دارم .  My nose is bleeding خون دماغ شدم . Stir your tea / coffee چای / قهوه خودتان را هَم بزنید !  Your nose is running آب […]