بایگانی‌های الفبای زبان اصطلاحات - صفحه 13 از 26 - الفبای زبان
چند اصطلاح کاربردی/ I’m not a mind reader 01 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح کاربردی/ I’m not a mind reader

Homebody=One whose interests center on the home معنی: خونه دوست؛ کسی که اهل فعالیت‌های بیرون خونه نیست و در خونه موندن رو ترجیح می‌ده.   I’m not a mind reader من علم غیب ندارم! A part from به غیر از… Apart from a sister, he’s got two brothers as well به غیر از یه خواهر، […]

نکات گرامری I’m in/at/on 01 اردیبهشت 1403

نکات گرامری I’m in/at/on

معمولا وقتی در جا و مکانی فیزیکی هستیم از in استفاده میکنیم: I’m in the shower .I’m in the lobby I’m in a car .I’m in a house .I’m in a school  حرف at هم کمک میکنه تا بگیم در حال حاضر کجاییم و تفاوتش با in در اینه که از at بیشتر برای مکان […]

عبارات و اصطلاحات کاربردی/I’m in my element 29 فروردین 1403

عبارات و اصطلاحات کاربردی/I’m in my element

I’m in my element کیفم کوکه Get well soon زود خوب شو Psycho آدم روانی The sun is in my eyes خورشید میزنه تو چشمم I have the sun in my eyes آفتاب تو چشمامه You should wear sunglasses باید عینک آفتابی بزنی

عبارات و اصطلاحات کاربردی/ Can it 29 فروردین 1403

عبارات و اصطلاحات کاربردی/ Can it

Can it, zip it دهنتو ببند Reza is a skirt chaser رضا دختر بازه Kind is my middle name مهربانی از خصوصیت های منه Stealth is my middle name پنهانکاری از خصوصیت های منه

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۴) 28 فروردین 1403

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۴)

Promise yourself to be so strong that nothing can disturb your peace of mind به خودت قول بده اينقدر قوى باشى كه اجازه ندى هيچ چيزى آرامش خيالت رو بهم بزنه. “You can’t put your arms around a memory, so hug someone you love today” “نمیتونی خاطره ای را بغل کنی، پس امروز کسی را […]

اصطلاح «neat and tidy» 28 فروردین 1403

اصطلاح «neat and tidy»

neat and tidy=not messy تر و تمیز/ مرتب و منظم My son keeps his bedroom neat and tidy, but my daughter’s room is always a mess پسرم اتاق خوابش را مرتب و مرتب نگه می دارد، اما اتاق دخترم همیشه به هم ریخته است

عبارت «painful memory» 28 فروردین 1403

عبارت «painful memory»

painful memory= a memory that’s upsetting or disturbing خاطرات تلخ Most of my memories of that time are good, but I also have some painful ones بیشتر خاطرات من از آن دوران خوب است، اما خاطرات دردناکی هم دارم

اصطلاح «joint effort» 28 فروردین 1403

اصطلاح «joint effort»

joint effort= something achieved or created by two or more people working together تلاش همگانی-کار گروهی-دستاورد جمعی Building this company is a joint effort, so the profits will be shared by everyone who works here ساخت این شرکت یک تلاش همگانی است، بنابراین سود آن بین همه کسانی که در اینجا کار می کنند تقسیم […]

اصطلاح «upper limit» 28 فروردین 1403

اصطلاح «upper limit»

upper limit=the highest level or amount allowed سقف حداکثر مجاز-حد مجاز There’s no upper limit on how much a doctor can charge, so be careful هیچ محدودیتی در میزان هزینه ای که پزشک می تواند دریافت کند، وجود ندارد، بنابراین مراقب باشید

اصطلاح «ulterior motive» 28 فروردین 1403

اصطلاح «ulterior motive»

ulterior motive=the hidden reason or purpose behind an action انگیزه پنهانی/ علت پنهانی He’d never helped his grandma before, so we assumed he had an ulterior motive او قبلاً هرگز به مادربزرگش کمک نکرده بود، بنابراین ما فرض کردیم که او یک انگیزه پنهانی داشته است