۳ جمله کاربردی / «به دلم ننشست» در زبان انگلیسی چه می شود؟
I lost my train of thought رشته کلام از دستم در رفت. حواسم پرت شد. یادم رفت چی میگفتم. Something not resonating with someone باهاش ارتباط برقرار نکردن، به دل نچسبیدن، همذات پنداری نکردن، باهاش حال نکردن. درک نکردن. حس و حالش را درک نکردن Walking on thin ice در وضعیت شکنندهای بودن. در […]
درباره صفت های irreparable & irreversible
صفت های irreversible و irreparable معنای شبیه به هم دارند و در کانتکست های مشابهی می تونن به کار برن. این دو واژه گاها به یک معنی استفاده میشن ولی به طور کلی صفت irreparable به معنای جبران ناپذیر و صفت irreversible به معنای برگشت ناپذیر هست. irreversible: incapable of being reversed or turned about […]
چند اصطلاح برای اظهار همدردی در انگلیسی
I’m terribly sorry واقعا متاسفم I try to make it up سعی می کنم جبران کنم no offense منظور بدی نداشتم. None taken من هم به دل نگرفتم. Don’t mention it اصلا حرفش رو هم نزن. No sweat man بی خیال بابا! Don’t put yourself through hell به […]
ویراست دوم کتاب «مسائل حقوقی مصاحبههای تاریخ شفاهی» منتشر شد
در ویراست دوم کتاب «مسائل حقوقی مصاحبههای تاریخ شفاهی»، رأی حضرت آیتالله خامنهای در بخش مالکیت فکری در اسلام توضیحاتی درباره آخرین وضعیت لایحه «قانون حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط» و نحوه پرداختن به منابع تاریخ شفاهی و منابع شنیداری در این لایحه و آخرین رویدادها و فعالیتهای آموزشی حوزه […]
فعل عبارتی «Think over»
Think over=consider something carefully=contemplate=meditate=mull= mull over فعل عبارتی (phrasal verb) Think over به معنای « به طور جدی به چیزی فکر کردن/جوانب چیزی را سنجیدن» است.تفاوت آن با think شاید دراین باشد که موضوع جدی تری برای فکر کردن و تصمیم گیری وجود دارد. مثال: he told the player to go home and think over […]
فعل عبارتی «Wear off»
Wear off= fade away فعل عبارتی (phrasal verb) Wear off به معنای “محو شدن، پاک شدن” هستش. مثال: Most of my make-up wore off before I got to the party بیشتر آرایش من قبل از رسیدن به مهمانی پاک شد.
فعل عبارتی «work out»
work out فعل عبارتی (phrasal verb) Work out دو معنی دارد. یکی به معنای «حل کردن، بررسی کردن، تدبیر کردن، تعبیه کردن» است . و معنای دیگر به معنای «ورزش و تمرین کردن» است. مثال: I work out at the gym three times a week من سه بار در هفته در باشگاه ورزش میکنم. We […]
اصطلاح «فریب دادن» در زبان انگلیسی
pull a fast one=trick someone کسی را گول زدن کسی را فریب دادن He pulled a fast one on me by paying me with a worthless check او با پرداخت یک چک بی ارزش، من را فریب داد I don’t think he was being truthful – I think he was just trying to pull […]
چند عبارت برای گفتن «مشکلی نیست»
no problem no sweat no big deal no probs no biggie
اصطلاح «از کاه کوه ساختن» در زبان انگلیسی
storm in a teacup=a situation in which people are very angry or upset از کاه کوه ساختن/ الکی شلوغش کردن I feel strongly that it is a storm in a teacup من به شدت احساس می کنم که این مسئله از کاه کوه ساختن است/ الکی بزرگش کردن This matter is a storm in a […]
Sunday, 22 December , 2024