بایگانی‌های اصطلاحات ضروری 504 - صفحه 35 از 54 - الفبای زبان
اصطلاح loads of time 28 تیر 1402

اصطلاح loads of time

loads of time دفعات زیاد – چندین دفعه lots of timeI have to check things loads of times before I can leave قبل از اینکه بتوانم آنجا را ترک کنم، باید بارها چیزها را بررسی کنم I stayed in your house loads of times بارها در خانه تو ماندم

چند اصطلاح انگلیسی (۷۷) 27 تیر 1402

چند اصطلاح انگلیسی (۷۷)

(جل الخالق) Holy moly(تپل مپل) Roly poly(کوتوله موتوله) Humpty Dumpty(کوچولو موچولو) Itsy bitsy(گوگولی مگولی) Goochy goochy goo(عشقولی) lovey dovey(باشه حتما) Okey dokey(آبکی شلکی) Wishy washy(بخوای نخوای) Willy nilly(فس فس نکن) Don’t dilly dally

اصطلاحات و عبارات کاربردی (۷۶) 27 تیر 1402

اصطلاحات و عبارات کاربردی (۷۶)

No offence به دل نگیر None taken به دل نگرفتم chill outاستراحت کردن kick offشروع کردن back outکنار کشیدن Look forجستجو کردن Give upرها کردن، تسلیم شدن Gone upافزایش یافتن Put offبه تعویق انداختن What a pityچه حیف What a nerveچه پررو! What’s the useفایدش چیه؟ که چی؟ What a reliefآخیش، راحت شدم I’m around […]

اصطلاحات و لغات مهم هتل 27 تیر 1402

اصطلاحات و لغات مهم هتل

Book accommodations:رزرو اقامتگاه Check-in at the hotel:مراحل اتاق گرفتن Stay overnight:ماندن در شب Five-star hotel:هتل ۵ ستاره Bed and breakfast:تعرفه هتل با صبحانه Boutique hotel:مهمان خانه اختصاصی و مدرن Check-out time:تایم تسویه حساب و تخلیه Hotel amenities:امکانات رفاهی هتل Room service:سرویس اتاق Single room:اتاق تک نفره Suite:اتاق مجلل هتل Complimentary breakfast:صبحانه رایگان Hotel receptionist:پذیرش هتل […]

تفاوت art و artistic در حالت های وصفی 26 تیر 1402

تفاوت art و artistic در حالت های وصفی

کلمه artistic به مفهوم “نشان دادن مهارت یا قوه تخیل یک هنرمند” است و به معنی هنری. Both my parents were highly imaginative and artistic این کلمه همچنین بیانگر ارتباط با هنر یا هنرمند است. His paintings have little artistic merit کلمه art چنانچه قبل از اسمی دیگر بکار رود و نقش وصفی داشته باشد، […]

اصطلاحات روزمره(۷۵)/ Buzzkill 26 تیر 1402

اصطلاحات روزمره(۷۵)/ Buzzkill

ضدحال! Such a buzzkill چه ضدحالی! He’s such a buzzkill=buzzkiller چه آدم ضدحالیه! اصطلاح مشابه: That’s a bummerعجب ضد حالی Start from scratchاز صفر شروع کردن To size up ارزیابی کردن Rat outچوغولی کردن، لو دادن، آدم فروشی کردن suck up to someoneپاچه خواری کردن

دو اصطلاح کاربردی (۷۴) 25 تیر 1402

دو اصطلاح کاربردی (۷۴)

We are doomed بدبخت شدیم! بیچاره شدیم Cut me some slack دست از سرم بردار، راحتم بگذار

اصطلاحات (۷۳) !I’m easy 25 تیر 1402

اصطلاحات (۷۳) !I’m easy

Mum’s the wordراز رو فاش نکن Fill me inمنو در جریات بزار I don’t get itمتوجه نمیشم،نفهمیدم I’m easyبرام فرقی نداره Count me inپایم I’m swampedخیلی سرم شلوغه

!Odds are 25 تیر 1402

!Odds are

Odds are …احتمال داره که… The chances are, as in The odds are that they’ll serve turkey for Thanksgiving همانطور که شانس آن وجود دارد، احتمال دارد که آنها برای روز شکرگذاری بوقلمون سرو کنند !Odds are Glenn is deadاحتمال داره که گِلِن مرده باشه!

!give or take 25 تیر 1402

!give or take

give or take = possibly a little more or less than the amount or time mentioned کم و بیش، تقریبا it’ll be ready at six, give or take a few minutesساعت شیش آمادست، تقریبا چند دیقه دیگه I guess it’ll cost give or take 150000 eurosگمونم تقریبا ۱۵۰۰۰۰ یورو آب بخوره