بایگانی‌های اصطلاحات ضروری 504 - صفحه 35 از 56 - الفبای زبان
Dog-tired 17 مرداد 1402

Dog-tired

Dog tired= extremely tired= worn out خیلی خسته، زوار در رفته By dusk we were dog tired and heading for home تا غروب خیلی خسته شده بودیم و سمت خانه روان شدیم

Old habits die hard 17 مرداد 1402

Old habits die hard

Old habits die hardترک عادت موجب مرض است He’s ill lookingبَد تیپه، دمده Don’t waste your breath بحث بیخودی نکن money’s tight اوضاع مالی خراب I’m a man of my word من سر حرفم هستم

اصطلاحات با cut 17 مرداد 1402

اصطلاحات با cut

Cut to the chase برو سر اصل مطلب Cut the crap مزخرف نگو what’s my cut? سهم من چقدره؟ Cut it out ول کن ، بس کن Cut corners میانبر زدن، ماست مالی کردن Cut down کم کردن، کاهش دادنCut up ریز ریز کردن Cut out  جدا کردن Cut in وسط حرف کسی پریدن Cut […]

May God bless him 16 مرداد 1402

May God bless him

برای بیان جملاتی که حالت آرزو یا دعا دارند دراول جمله may یا might استفاده میکنیم. این دو واژه از افعال مدال /modal verbs هستند که در جمله امکان و توانایی انجام کاری را نشان می دهد. مثال:may GOD bless himخدا رحمتش کندmay GOD forgive himخدا ببخشدmay GOD kill himخدا بکشد او راmay GOD damn […]

A Bird of passage 15 مرداد 1402

A Bird of passage

آلاخون والاخون دربدر، خانه به دوش، آواره، سرگردان، ، A bird of a passage ‍  A person who dosed not stay long in one place a transient or migratory person a person who changes location a ​person who ​stays for only a ​short ​period of ​time in one ​place, ​job, etc.a transient or migratory person […]

چند واژه کاربردی (۸۳) 15 مرداد 1402

چند واژه کاربردی (۸۳)

deliveranceرهایی، رستگاری discretionبصیرت، احتیاط، حزم، نظر، رای، صلاحدید disengagementرهایی از قید یا تعهد، متارکه روابط emancipationآزادی، رهایی، رستگاری، رها سازی، تخلیص freedomآزادی، استقلال، معافیت، آسانی، روانی freedom liberationآزاد کردن، نجات libertyآزادی، اختیار، اجازه، فاعل مختاری liberty releaseرها کردن، رهتیی، ترخیص، پخش، آزاد کردن، مرخص کردن، spaceفرصت، درفضا جا دادن، فاصله دادن، فاصله داشتن، فاصله گذاشتن

peregrination& Travel 15 مرداد 1402

peregrination& Travel

journeyسفر، مسافرت، سیاحت، سفر کردن passageگذر، عبور، حق عبور، پاساژ، اجازه عبور، سپری شدن، راهرو، گذرگاه peregrinationمسافرت دور، جهانگردی، safari سیاحت اکتشافی در آفریقا، سیاحت کردن travelسفر کردن مسافرت کردن، مسافرت، گردش،

عبارت divulge 12 مرداد 1402

عبارت divulge

divulge= make known=betray=reveal فاش کردن/ خیانت در امانت کردن/افشا ساختن The CEO refused to divulge how much she earned. مدیرعامل از افشای میزان درآمد او خودداری کرد.

اصطلاح dead ahead 11 مرداد 1402

اصطلاح dead ahead

dead ahead=straight ahead=it’s directly in front پیش رو/درست در مقابل استفاده از واژه dead در این اصطلاح به معنای افراطی و حالت تاکیدی دارد.مثل حرکت کشتی که باید دقیق و درست باشد. Example:!The post office is dead ahead. Keep going and you can’t miss it اداره پست درست پیش رو است همین مسیر را پیش […]

equivocate به چه معناست؟ 09 مرداد 1402

equivocate به چه معناست؟

synonyms= beat about the bush=hedge=ambiguity