بایگانی‌های اصطلاحات ضروری 504 - صفحه 27 از 56 - الفبای زبان
چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲) 01 آبان 1402

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲)

I wouldn’t miss it for the world سرم هم بره آنرا از دست نمی دم. They made him liquidated سرش رو زیر آب کردند. You should meet each other in mid wayYou should meet each other in half way شما باید کوتاه بیایید. He is ahead of himselfاو سر از پا نمی شناسد. Take it […]

اصطلاح «یاد آن روزها بخیر»! 01 آبان 1402

اصطلاح «یاد آن روزها بخیر»!

Those were the days یاد اون روزا بخیر !When I was a kid, we spent our summers at the beach. Those were the days !وقتی بچه بودم، تابستان ها را در ساحل می گذراندیم. یاد آن روزها بخیر!

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۱) 01 آبان 1402

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۱)

Put in a good word for megive a good word for me سفارش ما رو هم بکن. You just get that guilt trip شما عذاب وجدان خواهید گرفت. I take it as it comes هر چه شد، شد(هر چه شد. بادا باد) I took a risk دل را به دریا زدم. He is just sitting […]

I’m doomed + چند اصطلاح دیگر 30 مهر 1402

I’m doomed + چند اصطلاح دیگر

We’re through ما با هم نیستیم/ کات کردیم You just blue my mind منو تحت تاثیر قرار دادی You rock my world تو دنیامو کامل کردی I’m doomed به فنا رفتم

اصطلاح دستم نمک نداره! 30 مهر 1402

اصطلاح دستم نمک نداره!

my cake is dough دست من نمک نداره from the bottom of my heart ازصمیم قلبم I feel lost سردرگمم

۴ اصطلاح فوق کاربردی/ She’s on to us 30 مهر 1402

۴ اصطلاح فوق کاربردی/ She’s on to us

Hold that thought حرفتو یادت نره/ اشاره به زمانی که به هر دلیلی حرف طرف مثابل را قطع می کنیم As far as I’m concerned اگر نظر منو بخوای Roll with the punches خودتو با شرایط وفق بده/ کنار بیا She’s on to us او دست ما را خوانده

مختصر و مفید! 29 مهر 1402

مختصر و مفید!

Short and sweet مختصر و مفید That’s the way we like the meetings short and sweet این شیوه ای است که ما در جلسات دوست داریم – کوتاه و مختصر When we asked about the coming merger, the chairman’s answer was short and sweet وقتی از ادغام آینده پرسیدیم، پاسخ رئیس کوتاه و مختصربود

چند عبارت کاربردی (۱۰۰) 29 مهر 1402

چند عبارت کاربردی (۱۰۰)

Give Yourself Time به خودت زمان بده Everything has a place and a time هر چیزی جا و زمانی داره. Go easy on me به من سخت نگیر She will learn to be strong اون قراره یاد بگیره قوی باشه. I got canned اخراج شدم.

اصطلاح Fit as a fiddle 26 مهر 1402

اصطلاح Fit as a fiddle

Fit as a fiddle=in very good health سالم و سرحال/ وضعیت سلامتی عالی My great grandmother is surprisingly fit as a fiddle مادربزرگ من به طرز شگفت انگیزی حالش خوب است

این کفشها پاهامو میزنه! 25 مهر 1402

این کفشها پاهامو میزنه!

These shoes are pinching این کفشها پاهامو میزنه Your shoes/socks are mismatching کفشاتو \جوراباتو تا به تا پوشدی