بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 11 از 78 - الفبای زبان
تفاوت افعال oversee و overlook 18 تیر 1403

تفاوت افعال oversee و overlook

تفاوت افعال oversee و overlook فعل overlook به معنی “غفلت کردن” و “چشم پوشی کردن” است. .It is believed that accident happened because a number of safety checks were overlooked اعتقاد بر این است که تصادف به دلیل غفلت کردن تعدادی از بررسی های ایمنی رخ داده است. فعل oversee به معنی “نظارت کردن” است. […]

اصطلاح  Go the extra mile 17 تیر 1403

اصطلاح Go the extra mile

Go the extra mile =extra effort این اصطلاح به معنی زیاد از حد از خود مایه گذاشتن/تلاش بیش از حد They really went the extra mile for dad and our family آنها برای پدر و خانواده شان خیلی از خود مایه گذاشتند The President vowed to go the extra mile for peace in the region […]

اصطلاح raise a family 17 تیر 1403

اصطلاح raise a family

raise a family=to have and bring up children بچه دار شدن/ تشکیل خانواده دادن She raised a family before she went to college او قبل از اینکه به دانشگاه برود تشکیل خانواده داد

«بعدا‌ً معلوم میشه!» به انگلیسی چی میشه؟ 17 تیر 1403

«بعدا‌ً معلوم میشه!» به انگلیسی چی میشه؟

That’s remains to be seen الان مشخص نیست بعدا معلوم میشه It remains to be seen whether or not she was lying بعدا معلوم میشه دروغ می گفت یا نه

اصطلاح Clear as mud 16 تیر 1403

اصطلاح Clear as mud

Clear as mud=very difficult to understand : not clear at all غیرقابل فهم/مبهم/ گیج و گنگ The computer manual was as clear as mud, so we stopped reading it دفترچه راهنمای کامپیوتر اصلا قابل فهم نبود، بنابراین ما خواندن آن را متوقف کردیم mud= گل و لای

go around in circles 16 تیر 1403

go around in circles

go around in circles به دور خود چرخیدن/ درجا زدن/ The discussion kept going around in circles این بحث بدون هیچ نتیجه ای ادامه داشت

اصطلاح bad temper 16 تیر 1403

اصطلاح bad temper

He became bad-tempered and we argued constantly

اصطلاح افشاگری و علنی کردن چیزی 16 تیر 1403

اصطلاح افشاگری و علنی کردن چیزی

blow the whistle on someone Pull the rug from under someone=to sell somebody down the river افشاگری/ علنی کردن چیزی He blew the whistle on the corruption in the company او فساد در شرکت را افشاگری کرد. They were fired from their jobs after blowing the whistle on the poor management of money in the […]

برای گفتن «همش/ مُدام» در یک جمله از چه عبارتی استفاده کنیم؟ 12 تیر 1403

برای گفتن «همش/ مُدام» در یک جمله از چه عبارتی استفاده کنیم؟

وقتی می‌خوایم به دنباله دار بودن چیزی اشاره کنیم، از الگوی keep استفاده می‌کنیم He keeps calling me مدام بهم زنگ می‌زنه. She keeps nagging مدام غر می‌زنه. You keep trying to distract me مدام سعی می‌کنی حواسمو پرت کنی. I keep forgetting your name مدام اسمت یادم می‌ره.

اصطلاح اسلنگ «Knock it off» به چه معناست؟ 11 تیر 1403

اصطلاح اسلنگ «Knock it off» به چه معناست؟

Knock it off=stop it= lay off بسه دیگه / تمومش کن /بس کن   Oh, knock it off Alex, I’m really not in the mood for your jokes اوه، بس کن الکس، من واقعا حوصله شوخی هایت را ندارم   You’re making so much noise I can’t concentrate If you don’t knock it off, I’m […]