اصطلاحات Hit the hay & Hit the road به چه معناست؟
Hit the hay رفتن خوابیدن I can’t stay up anymore . I’m gonna hit the hay ن دیگر نمی توانم بیدار بمانم. من می روم بخوابم. Hit the road رفتن به راه افتادن It’s getting late. I’d better hit the road دارد دیر میشود. بهتر است بروم.
زندگینامه خواننده ترانههای جنگ جهانی دوم منتشر شد
کتاب «آهنگ سرگذشت»، روایت ۹۱ سال از زندگی ناگفته «فهیمه اکبر» است، او با حمله روسها به گیلان در جنگ جهانی دوم، فهیمه اکبر برای مردم و در برابر اشغالگران، ترانههایی ماندگار خواند و با موسیقی هم به مقابله فرهنگی با روسها رفت و هم برای مردم شور و نشاط آفرید. به گزارش الفبای زبان […]
چند عبارت انگلیسی برای بیان سختی یا آسانی کاری
Phrases for Saying Something is Easy & Difficult ده عبارت برای گفتن اینکه چیزی آسان یا سخت است ۱٫ It’s a piece of cake ۲٫ It’s a cinch ۳٫ It’s a breeze ۴٫ Anyone can do it ۵٫ There’s nothing to it ۶٫ It’s hard ۷٫ It’s a bit tricky ۸٫ It’s really tough […]
اگر از پاسخ خود اطمینان ندارید چه بگوییم؟
عباراتی که در مصاحبه میتوانند مفید باشند، اگر از پاسخ خود اطمینان ندارید، ساکت نشوید و از عبارات زیر استفاده کنید تا به خود زمانی بدهید تا پاسخ درست به ذهنتان بیاید That’s a difficult question That’s a good question I’ve never thought about it before but برای موافقت، استفاده از عبارات زیر توصیه میشود: […]
رمان تاریخی «تابوت سرگردان» راهی بازار نشر شد
رمان تازه حمیدرضا شاهآبادی با عنوان «تابوت سرگردان» که رمانی تاریخی و در ژانر ترسناک است، در راه بازار کتاب است. به گزارش الفبای زبان؛ این نویسندۀ ادبیات کودک و نوجوان دربارۀ رمان جدید خود که در نشر افق منتشر خواهد شد، با اشاره به اینکه برای نوشتن رمان جدید از بستر تاریخ استفاده کرده […]
اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی
Shop around فعل عبارتی (phrasal verb) Shop around به معنای “مقایسه قیمت ها” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: compare prices مثال: I want to shop around a little before I decide on these boots میخواهم قبل از تصمیمگیری درباره خرید این چکمهها، کمی قیمت ها را مقایسه کنم.
اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی
Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: end a phone call مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.
مترادفی برای فعل «Tear up»
فعل عبارتی (phrasal verb) Tear up به معنای “پاره کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: rip into pieces مثال: I tore up my ex-wife’s letters and gave them back to him همه نامه های همسر سابقم را پاره کردم و به او برگرداندم. The old photo album had been torn into pieces, […]
اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟
Your concern is misplaced نگرانیت بی مورده! خودِ واژه misplaced به معنای «گم کردن در جای اشتباه قرار دادن» است. I think your concern is misplaced. he is no threat to anyone فکر می کنم نگرانی شما نابجاست. او هیچ تهدیدی برای کسی نیست.
اصطلاحی برای «به فُلانی رفتم/شبیه فُلانی هستم» در زبان انگلیسی
take after به کسی رفتن/ شبیه کسی بودن I take after my mother. We are both impatient من شبیه مادرم هست/ به مادرم رفتم. هر دو عجولیم. My son takes after his grandfather with his musical talent پسرم استعداد موسیقی اش به پدربزرگش رفته It’s strange but I don’t really take after […]
Wednesday, 13 November , 2024