تهیه و تنظیم: شیدامهدوی/ همانطور که می دانید افعال در زبان انگلیسی در قالب زمان گذشته به دو دسته تقسیم می شوند: افعال با قاعده (regular) و افعال بی قاعده (Irregular). افعال با قاعده که تکلیفشان مشخص است؛ این افعال از قاعده افزودن ed به انتهای فعل پیروی می کنند. ولی افعال بی قاعده از […]

اسامی قابل شمارش یا Countable nouns به آن دسته از اسامی گفته می‌شود که می‌توان آنها را دانه دانه شمرد، مثلا سیب، کتاب، معلم، آرزو و … اسامی قابل شمارش را می‌توان با s یا es جمع بست. a book; a teacher; a wish; an idea یک کتاب، یک معلم، یک آرزو، یک ایده books; […]

Jane doesn’t want to do homework کاربرد آپوستروف در اینجا برای مخفف کردن به کار رفته است در اصل آن به صورت Does not بوده است ضمایر شخصی گاهی اوقات ضمایر شخصی را با فعل ” to be” ، “will” ، “have” ، “Would” و “Have” ترکیب می کنیم. نحوه ایجاد این مخفف های می […]

You let me down این عبارت دو معنا دارد معنای تحت الفظی آن “منو بزار زمین”ترجمه می شود ترجمه اصطلاحی آن به معنای “نا امیدم کردی” است You never let me down تو هیچ وقت منو ناامید نمی کنی

زمانی که می خواهیم کسی حرفش را تکرار کند می گوییم؛ Come again I didn’t catch that

Let aloneبه معنای چه برسه به اینکه… معنا می شود You cannot buy a boat let alone a car تو یک قایقم نمی تونی بخری چه برسه به ماشین You’re not a kid let alone a man تو یک بچه ام نیستی چه برسه به مرد

  Stay still ثابت بمون، حرکت نکن  Load the car بارِ ماشین کردن (وسایل را بار ماشین کن) Will do you good برات خوبه Fresh air will do you good هوای تازه برات خوبه

لیست ۱۳ تا جمله کاربردی برای آرزوی موفقیت Best of luck بهترین شانس را برای شما میخواهم Break a leg موفق باشی I hope everything will be all right امیدوارم همه چیز درست باشد. I hope things will turn out fine امیدوارم همه چیز خوب شود. You’ll do great! شما عالی خواهید بود! Wishing you […]

  Collocations with “Go” Go abroad    خارج رفتن Go astray   راه اشتباه رفتن Go bad     فاسد شدن Go bald       کچل شدن Go bankrupt ورشکست شدن Go blind    نابینا شدن Go crazy   دیوانه شدن Go dark    تاریک شدن Go deaf      کر شدن Go fishing.  ماهیگیری کردن Go mad     هیجان زده شدن Go missing ناپدید شدن Go […]

couch potato=a lazy person فردی که مدام پای تلویزیون مشغول خورد و خوراک است/معتاد به تلویزوین این اصطلاح غیررسمی در واقع نوعی انتقاد به اشخاصی است که مدام وقت خود صرف تلویزیون می کنند I used to be a couch potato, but then I discovered the joy of outdoor activities من قبلا معتاد به تلویزیون […]