?Store Or Shop
“shop” به معنای هر مکانی است که کالاهای خرده فروشی، اغلب از یک نوع، مانند کالاهای برقی، لباس، مواد غذایی و غیره را به فروش می رساند.the British use shop mobile shop Butcher shop “store” به معنای یک فروشگاه بزرگتر است که به بخش هایی تقسیم شده و چندین نوع کالا را به فروش می […]
Two days away
Two days away is Wednesday دو روز دیگه چهارشنبه است. Two weeks away is winter دو هفته دیگه زمستونه.
ten minutes flat
flat =completely; absolutely دقیقاً-فیکس سر تایم- تاکید این قید بر سرعت انجام آن کار و کوتاهبودنِ زمان صرفشده است زمانی که می خواهیم بگوییم دقیقا و مُک کاری را انجام دادیم (سر ساعت یا دقیقا) از قید “flat“، درست بعد از زمان ذکرشده، استفاده میکنیم که معمولا در مکالمات غیررسمی استفاده می شود. in ten […]
مکالمه شماره (۷)
You get a great tan شما میتونی افتاب هم بگیری .Tracy : Guess what….I ‘ ve found a summer job?Mark : That ‘s great. Anything interesting.Tracy : Yes, working at an amusement park.Mark : Wow , that sound fantastic?Tracy : So, have you found anythingMark : Nothing yet , but I have a couple of […]
اعضای بدن
Forehead: پیشانی Head: سر Eye: چشم Cheek: گونه Neck: گردن Shoulders: شانه ها Arm: بازو Knee: زانو Shin: ساق پا Toe: انگشت شست Heel: پاشنه Foot: پا Leg: پا، ران پا Finger: انگشت Hand: دست Elbow: آرنج Chin: چانه Mouth: دهان Nose: بینی Ear: گوش Eyebrow: ابرو Hair: مو
چند اشتباهات رایج گرامری (۳)
جملات شرطی نوع اول در زبان انگلیسی به جملاتی گفته میشود که شرط آنها امکانپذیر و به واقعیت نزدیک است.جملات شرطی از دو بند یا clause تشکیل میشوند: if clause و main clause. If it rains, I’ll stay at home If it rains (if clause) I’ll stay at home. (main clause) So if you’ll just […]
تفاوت on time & in time
اگر کاری را on time انجام دهید، به این معنی است که آن را درست سر وقت انجام میدهید؛مثال: The 11.45 train left on timeقطار ۱۱:۴۵ به موقع حركت كرد. مخالف on time کلمه late است اما اگر کاری راin time انجام دهید، معنی آن این است که آن را کمی زودتر از برنامهریزیتان انجام […]
فعل marry
فعل marry حرف اضافه ندارد. به معنای ازدواج کردن. I want to marry my cousin می خواهم با دخترعمویم ازدواج کنم. I asked her to marry me ازش درخواست ازدواج کردم. فعل married to نیز به معنای ( ازدواج کردن با … ) می باشد. John got married to Alice جان با آلیس ازدواج کرد. […]
I feel like + (verb-ing)
از نظر معنایی feel like مشابه want و would like است. بنابراین از فعل like جدا است . این فعل به معنای تمایل به چیزی یا انجام کاری را نشان می دهد. Here you are expressing to someone something you would enjoy doing “I feel like having a snack” “I feel like talking” “I feel […]
تفاوت art و artistic در حالت های وصفی
کلمه artistic به مفهوم “نشان دادن مهارت یا قوه تخیل یک هنرمند” است و به معنی هنری. Both my parents were highly imaginative and artistic این کلمه همچنین بیانگر ارتباط با هنر یا هنرمند است. His paintings have little artistic merit کلمه art چنانچه قبل از اسمی دیگر بکار رود و نقش وصفی داشته باشد، […]
Friday, 20 September , 2024