عبارات و اصطلاحات کاربردی/I’m in my element
I’m in my element کیفم کوکه Get well soon زود خوب شو Psycho آدم روانی The sun is in my eyes خورشید میزنه تو چشمم I have the sun in my eyes آفتاب تو چشمامه You should wear sunglasses باید عینک آفتابی بزنی
جملات کاربردی (۹۰)
?What’s that smell این بوی چیه ?Can you smell something burning بوی سوختنی حس میکنی؟ ?Why are you sniffing the milk چرا شیر را بو میکنی He has lost his sense of smell او حس بویایی اش رو از دست داده He has a good Sense of smell او حس بویایی خوبی دارد Your clothes […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۵)
Speak your mind even if your voice shakes حرف عقلتو بزن، حتی اگر صدات بلرزه. As you breathe right now, another person take their last. So stop complaining, and learn to live your life with what you have همین حالا که نفس می کشی، شخص دیگری آخرین نفسشو میکشه. بنابراین از شکایت کردن دست بردار […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۴)
Promise yourself to be so strong that nothing can disturb your peace of mind به خودت قول بده اينقدر قوى باشى كه اجازه ندى هيچ چيزى آرامش خيالت رو بهم بزنه. “You can’t put your arms around a memory, so hug someone you love today” “نمیتونی خاطره ای را بغل کنی، پس امروز کسی را […]
اصطلاح «neat and tidy»
neat and tidy=not messy تر و تمیز/ مرتب و منظم My son keeps his bedroom neat and tidy, but my daughter’s room is always a mess پسرم اتاق خوابش را مرتب و مرتب نگه می دارد، اما اتاق دخترم همیشه به هم ریخته است
اصطلاح «upper limit»
upper limit=the highest level or amount allowed سقف حداکثر مجاز-حد مجاز There’s no upper limit on how much a doctor can charge, so be careful هیچ محدودیتی در میزان هزینه ای که پزشک می تواند دریافت کند، وجود ندارد، بنابراین مراقب باشید
اصطلاح «ulterior motive»
ulterior motive=the hidden reason or purpose behind an action انگیزه پنهانی/ علت پنهانی He’d never helped his grandma before, so we assumed he had an ulterior motive او قبلاً هرگز به مادربزرگش کمک نکرده بود، بنابراین ما فرض کردیم که او یک انگیزه پنهانی داشته است
اصطلاح «cast a spell» به چه معنی است؟
cast a spell=to use magic to male something happen جادو کردن-طلسم کردن Merlin waved his magic wand and cast a spell مرلین عصای جادویش را تکان داد و طلسم کرد
«obey an order» به چه معنی است؟
obey an order to do what someone orders or commands you to do اطاعت از دستورات Soldiers are taught to always obey orders به سربازان آموزش داده می شود که همیشه از دستورات اطاعت کنند
اصطلاح «nervous wreck» به چه معنی است؟
nervous wreck a person who’s very stressed or nervous دلشوره داشتن؛استرس داشتن Jim’s a great singer, but he’s always a nervous wreck before he goes on stage جیم خواننده بزرگی است، اما همیشه قبل از اینکه روی صحنه برود استرس دارد
Thursday, 23 January , 2025