واژگان کاربردی انگلیسی (۹۲)
Budget بودجه Haggle : چونه زدن Discount : تخفیف Debt : بدهکاری Profit : سود Loss : ضرر Currency : واحد پول Cash : پول نقد Interest : بهره Loan : وام Change : پول خورد Deposit : واریزکردن Bankrupt : ورشکسته Stocks : سهام Inflation : تورم Inheritance : ارثیه
چگونه بگوییم «آنقدرها» هم باهوش نیستی!
برای بیان کلمه ی “اونقدرها” در زبان انگلیسی میتونید خیلی ساده از “that” استفاده کنید: you are not that clever اونقدر ها هم باهوش نیستیا! you are not that important اونقدرها هم مهم نیستایا! she is not that beautiful او آنقدر هم زیبا نیست this question isn’t that difficult این سوال اونقدرها هم سخت نیست […]
ساختار گرامری « It takes + (time) + to + (verb)»
It takes + (time) + to + (verb) وقتی می خواهید به کسی بگید یک کاری چقدر زمان میبره از این قالب گرامری استفاده کنید: It takes + (time) + to + (verb) “It takes one hour to get there” “It takes forty-five minutes for me to get ready” “It takes four quarters to complete […]
آشنایی با چند واژه مصوب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای واژههای ماکسیمم و مینیمم، دو واژه بیشینه و کمینه را پیشنهاد داده است. به گزارش الفبای زبان، روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بهمناسبت روز جهانی زن در ریاضیات، واژۀ مصوّب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی را به اشتراک گذاشته است. نگاشت (mapping, map): رابطهای که هر نقطه […]
درباره فعل «to revive»
to revive=restore to life or consciousness احیاء کردن/ زنده کردن/ دوباره خلق کردن synonyms= animate, quicken, reanimate, recreate The economy is beginning to revive اقتصاد شروع به احیاء شدن کرده. an attempt to revive steel industry مثال تلاش برای احیای صنعت فولاد The doctors could revive him دکتر ها تونستند احیاش کنند
اصطلاح «a feast for the eyes»
a feast for the eyes چشم نواز/ دلربا/جذاب An especially attractive, pleasing, or remarkable sight or visual experience His newest film has such lush cinematography that it is truly a feast for the eyes جدیدترین فیلم او چنان فیلمبرداری پرآذینی دارد که واقعاً چشم نواز و زیبا است There are so many wonderful displays, pictures, […]
چند اصطلاح کاربردی/ اصطلاح «من همینم که هستم»
but no but اما و اخه ندارره for no reason همینجوری you look fishy مشکوک میزنی its as A B C خیلی راحته i am as i am من همینم که هستم
کلمه هایی که همیشه با «have» می آیند
کلمه هایی که همیشه با “have” می آیند : Have a bath Have a drink Have a good time Have a haircut Have a holiday Have a problem Have a relationship Have a rest Have lunch Have sympathy حمام کردن نوشیدن (یه نوشیدنی) اوقات خوشی داشتن کوتاه کردن مو تعطیلات رفتن مشکل داشتن رابطه داشتن […]
چند اصطلاح کاربردی/ He doesn’t lift a finger
He doesn’t lift a finger دست به سیاه وسفید نمی زنه Put it down to your experience بزار به حساب تجربه ات kick a habit ترک کردن عادت I saw a saw that saw a saw من دیدم که ارّه ای، ارّه ای را اره کرد. (دست بالای دست بسیار است)
لغات با ریشه «vis & vid»
ریشه “vis یا vid” در معنای “دیدن” است.نمونه لغات بیشتر با این ریشه: Video ویدئو Visa روادید Visible قابل رویت Visitor بازدید کننده Vision بینش، بصیرت Envision تجسم کردن، در نظر گرفتن Revision بازنگری، اصلاح Visual بصری Vis-a-vis چشم تو چشم Invisible غیر قابل رویت Evident واضح ، مشهود Vista چشم انداز Provide از قبل […]
Wednesday, 22 January , 2025