چند فعل عبارتی پر کاربرد (۱۰)
chill out استراحت کردن kick off شروع کردن back out کنار کشیدن Look for جستجو کردن Give up رها کردن، تسلیم شدن Gone up افزایش یافتن Put off به تعویق انداختن Saddle up زین را انداختن به حیوانی و آماده سوارکاری شدن
نشان دادن تضاد با while
نشان دادن تضاد بین دو ایده یا شرایط با استفاده از while یکی از کاربردهای انحصاری while استفاده از آن برای نشان دادن تضاد بین دو شرایط یا ایده است. زمانی که از این کاربرد while استفاده می کنیم فارغ از اینکه while در ابتدای جمله باشد یا وسط جمله، همواره باید دو طرف را […]
درباره “used to”
اگر به همراه فعل to be بیاید به معنای عادت داشتن هست که بعد از آن باید به فعل ing بدهیم. She‘s used to getting up early او عادت دارد صبح زود از خواب بلند شود. اگر used to بدون فعل to be بیاید به معنی “قبلا,سابقا,پیش از این” هست که برای بیان عادت […]
عبارات جایگزین «Because»
عبارات جایگزین “Because” : (بیان علت و دلیل) Since برای، زیرا Thanks to به لطفِ Owing to به علتِ In light of به لطفِ In view of از نظرِ Being that از اونجایی که
اصطلاحات با کلمه Dead
Dead ahead سر راست،درست سر راه Dead color رنگ مات Dead end بن بست Dead alive نیمه جان Dead sleep خواب عمیق Dead letter نامه بدون آدرس Dead right کاملا درست Dead laws قوانین منسوخ Dead level کاملا مسطح Dead plant گیاه خشکیده Dead silence سکوت محض Dead soil خاک غیرقابل کشت Dead water آب […]
چند جمله با ساختارهای کاربردی (۱۱)
The rubbers paid dearly for their crimes آن دزدها تاوان سنگینی بابت جنایات خود پس دادند. Top graduates from the university are chased by major companies فارغ التحصیلان برتر این دانشگاه توسط شرکت های بزرگ تعقیب می شوند. Some people fall prey to drugs برخی افراد در دام مواد مخدر گرفتار […]
واژه «lav»
lav= toilet= lavatory توالت = دستشویی Origin: short for lavatory Please, Miss. Sara wants to go to the lav Nigel’s gone to the lav, but he’ll be back in a minute Variety: This slang term is typically used in British English but may be used in other varieties of English too
کلمات پرکاربرد در اخبار (۱)
Danger: خطر Debt: بدهی Defeat: شکست دادن Defend: دفاع کردن Deficit: کسری بودجه Degree: درجه Delegate: نماینده Democracy: دموکراسی Demonstrate: تظاهرات کردن Deny: انکار کردن Depend: وابسته بودن Deploy: گسترش جبهه Develop: توسعه دادن Dictator: دیکتاتور Diplomat: دیپلمات Disarm: خلع سلاح کردن Disease: بیماری
وسایل آشپزخانه (Kitchenware)
وسایلی که داخل آشپزخانه میبینیم: Refrigerator =یخچال Oven اجاق گاز Kettle =کتری Pan =ماهی تابه Bowl =کاسه Dishwasher =ماشین ظرفشویی Spoon =قاشق Fork =چنگال Glass =لیوان Knife= چاقو Grater= رنده Meat grinder =چرخ گوشت Plate =بشقاب Sink =سینک ظرفشویی
Personal Information
Personal Information اطلاعات شخصی: Name نام و نام خانوادگی First name نام کوچک Last name/Surname نام خانوادگی Address آدرس Street number شماره خیابان City شهر Zip code کد پستی Phone number شماره تلفن Cell phone number شماره موبایل E-mail address آدرس ایمیل Sex جنسیت Male مرد (مذکر) Female زن (مؤنث) Date of birth تاریخ تولد […]
Friday, 22 November , 2024