واژگان معادل Smart در زبان انگلیسی
Gifted Brilliant Sharp Clever Intelligent Ingenious Knowledgeable Shifty Supersubtle Understanding
فعل cop off به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) cop off به معنای “ترک زودهنگام کار یا مدرسه” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave work or school early مثال: We copped off early on Friday because there was nothing to do ما اوایل جمعه از کار دست کشیدیم، چون کاری برای انجام دادن وجود نداشت آدرس کانال […]
واژه «Inefficient» به چه معناست؟
Inefficient ناکارآمد ، بی کفایت⠀ ⠀Synonyms : ineffective , ineffectual , incapable⠀ ⠀ Inefficient means something or someone doesn’t work very well and wastes energy and time ناکارآمد یعنی چیزی یا کسی که خیلی خوب کار نمیکند و انرژی و وقت را هدر میدهد. Existing methods of production are expensive and inefficient روش های موجود […]
فعل عبارتی «Act on» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Act on به معنای “تاثیر گذاشتن” است. Act on= Affect مثال: the drug acts on the brain to curb appetite این دارو بر روی مغز برای مهار اشتها اثر می گذارد The medicine only acts on infected tissue دارو فقط روی بافت آلوده تاثیر میگذارد.
عبارت «By no means» به چه معناست؟
By no means syn : by no means=in no way=not at all به هیچ وجه He is by no means a weak opponent او به هیچ وجه حریف ضعیفی نیست by no means will I go along with that decision یا به هیچ وجه با آن تصمیم همراهی نخواهم کرد It is by no […]
تعدادی عبارت کاربردی با فعل «make»
make money پول درآوردن make the most of (something) بهترین استفاده را از چیزی بردن make somebody nervous کسی را عصبی کردن make noise سر و صدا کردن make peace صلح ایجاد کردن make a phone call (to) به کسی تلفن زدن make plans (to do sth) برنامه ریختن
کاربرد عبارت «I can’t help doing sth» برای چیست؟
وقتی میخواهیم بگوییم نمیشه جلوی یه چیزی رو بگیری از عبارت I can’t help doing sth استفاده می کنیم. I can’t help crying نمی تونم جلوی گریه ام رو بگیرم. I can’t help eating نمی تونم جلوی خوردنم رو بگیرم.
چند روش برای پرسیدن قیمت در زبان انگلیسی
?How much is it ?How much does it cost ?What’s the price ?How much does it run ?How much will it cost me
واژه ای برای «رک و راست بودن» در انگلیسی
upfront صادق، رک و روراست ، بی غل و غش Adam has always been upfront with us آدام همیشه با ما روراست بوده است She wasn’t upfront about her real intentions او درمورد نیات واقعیش با ما روراست نبود.
۳ واژه انگلیسی مرتبط با پول
Income معنی: پولی که شما در ازای شغلی که دارید میگیرید، درآمد شما رو تشکیل میده Example: People on higher income should pay more taxes کسانی که درآمد بیشتری دارن باید مالیات بیشتری هم بپردازن. Salary معنی: حقوقی که شما به صورت ماهیانه دریافت میکنید. Example: The average salary for a teacher is 39,000 dollars […]
Friday, 1 November , 2024