جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۹۳)
No robbery worse than stealing a heart that you had no intention to keep, invest in and be loyal to هیچ دزدی بدتر از دزدیدن قلبی نیست که قصد نگهداری، سرمایه گذاری و وفاداری به آن را نداشتی. it hurts the most when the person that made you feel so special yesterday, makes you feel […]
حواس پنجگانه به انگلیسي
Sense of sight حس بینایی Sense of hearing حس شنوایی Sense of smell حس بویایی Sense of taste حس چشایی Sense of touch حس لامسه
۶ تا فحش انگلیسی
Cook خل و چل Dork آدم خنگ Idiot احمق jackass اُسکل crackpot خل Goof کودن
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۹۲)
Growth is painful. Change is painful But nothing is as painful as staying stuck somewhere you don’t belong رشد كردن سخته، تغيير دردناكه اما هيچ چيز از اين دردناكتر نيست كه در جايى كه بهش تعلق ندارى گير بيفتى. Everything we hear is an opinion, not a fact. Everything we see is a perspective, […]
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۸۹)
ɢᴏᴅ ᴀʟᴡᴀʏs ᴀɴsᴡᴇʀs خدا همیشه جواب میده. Value the one who Makes your heart Beat unsteadily قدر اونی که ضربان قلبتو ناخداگاه غیر عادی میکنه بدون Don’t walk in front of me. I may not follow, don’t walk behind me, I may not lead, walk beside me. just be my friend جلوی من راه نرو. […]
عبارات معادل my darling
My sweet heart عزیزدلم My darling محبوبم My soulmate دلبرم My beloved معشوقم My sweetie عزیزم My dearest one عزیزترینم My other half نیمه دیگرم My better half نیمه بهترم Honey عسلم
عبارت « walk of life» به چه معناست؟
walk of life عبارت قابل شمارش walk of life به موقعیتی که یک فرد در جامعه دارد، به ویژه نوع شغلی که دارد اشاره می کند. به مثال های زیر توجه کنید: from every walk of life/from all walks of life Members of the gym include lawyers, teachers, plumbers, and hairdressers – people from all […]
اشتباه رایج Living & life در جملات
در عبارت هایی که مرتبط با ایدهی پول در زندگی هستند، از کلمهی living استفاده میشود، نه life: Salaries have not kept up with increases in the cost of living حقوقها هماندازه با هزینههای زندگی افزایش پیدا نکردهاند. It’s difficult to earn/make a living as an actress دشوار است که بعنوان بازیگر [هزینههای] زندگی […]
لغتهای انگلیسی کاربردی در مورد شهرها
city شهر town شهرک ،شهر کوچک capital پایتخت Country/ Country side خارج از محدوده شهری metropolis کلان شهر large city شهر بزرگ و پهناور small town شهرک کوچک village روستا center مرکز downtown مرکز شهر suburb حومه شهر/ بیرون شهر region ناحیه neighborhood همسایگی، مجاورت Crowded city شهر شلوغ urban areas محدوده های شهری
اصطلاح عبارتی «Wig out» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Wig out به معنای “برافروخته شدن و کنترل خود را از دست دادن” است. Wig out= become excited and lose control مثال: He wigged out when he heard that he had failed وقتی شنید که شکست خورده است، برافروخته شد.
Wednesday, 18 December , 2024