بایگانی‌های الفبای زبان - صفحه 86 از 190 - الفبای زبان
پیشوندهایی برای جهت و نگرش 15 مهر 1402

پیشوندهایی برای جهت و نگرش

Prefixes of orientation and attitude پیشوندهایی که بیان کننده جهت و نگرش هستند. پیشوند anti : به معنای در مقابل است. به همراه اسامی و صفات می آید. مانند: Anti-social, anti-clerical, anti-clockwise, anti-missile, anti-war پیشوند contra : به معنای مقابل و مخالف است. به همراه اسم؛ فعل؛ صفت می آید. مانند: Contradistinction, contraindicate, contrafactual پیشوند […]

اصطلاح “to split hairs” 15 مهر 1402

اصطلاح “to split hairs”

to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده می‌شود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت می‌کند. مثال‌ها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]

!Don’t get mushy 15 مهر 1402

!Don’t get mushy

Don’t get mushy احساساتی نشو If you describe someone or something as mushy, you mean that they are very sentimental “Don’t get mushy” is an idiomatic expression used to tell someone not to become overly sentimental or emotional یک عبارت اصطلاحی است که برای اینکه به کسی بگوییم بیش از حد احساساتی یا عاطفی نشوید […]

پیشوند هایی که تعداد و شمارش را نشان میدهند 15 مهر 1402

پیشوند هایی که تعداد و شمارش را نشان میدهند

Number Prefixes: پیشوند هایی که تعداد و شمارش را نشان میدهند. پیشوند bi , di : به معنای دو میباشد. مانند: Biplane, bicycle, biped, bilateral, bifocal, bilingual, dichotomy, diode, dioxide, digraph, divalent پیشوند poly, multi : به معنای چندین؛ بسیار میباشد. مانند: Polyglot, polygon, polygamy, polyandry, polysemy, polytechnic, multiform, multi-lateral, multiracial,multi-purpose پیشوند -hemi, semi, demi […]

۱۰ روش بیان سلام و خداحافظی! 15 مهر 1402

۱۰ روش بیان سلام و خداحافظی!

Helloسلام Hiسلام Hey(غیررسمی) سلام Hi thereسلام Howdy(غیررسمی) سلام Byeخداحافظ Bye-byeخداحافظ See you later(غیررسمی) می‌بینمت Take careمراقب خودت باش. Have a good time.اوقات خوشی داشته باشی.

عبارات مورد استفاده برای بیان تکرار 15 مهر 1402

عبارات مورد استفاده برای بیان تکرار

Frequentlyاغلب Generallyعموما Hardly everخیلی بندرت Hourlyساعتی Many timesبدفعات Monthlyماهیانه Most timesاکثر اوقات Nearly alwaysتقریبا همیشه Neverهرگز Normallyبطور طبیعی Not oftenنه زیاد Occasionallyبندرت

عباراتی که با فعل “Make” می‌آیند 15 مهر 1402

عباراتی که با فعل “Make” می‌آیند

Make a decisionتصمیم گرفتن Make a predictionپیش بینی کردن Make an excuseعذر خواستن Make a warجنگ کردن Make a peaceصلح کردن Make a speechسخنرانی کردن Make fun ofتمسخر کردن Make progressپیشرفت کردن Make friendsدوست شدن Make a noiseسر و صدا کردن Make troubleمشکل درست کردن

he is so trust worthy 12 مهر 1402

he is so trust worthy

he is so trust worthy او خیلی قابل اعتماد است you can count on him می تونی روی او حساب کنی

اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر 12 مهر 1402

اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر

Take the plunge دل به دریا زدن this food tastes awful این غذا بد مزه است this shirt is too loose for me این لباس برای من گشاده

میشه باهات رک باشم؟ 12 مهر 1402

میشه باهات رک باشم؟

?may I be candid with you میشه باهات رک باشم