فعل عبارتی «Embark on» به چه معناست؟
Embark on=to begin(a journey) این فعل معمولا به صورت embark on something نیز در جملات دیده میشود . این فعل به معنای شروع کردن به … (معمولا سفر)/ آغاز کردن، است. They embarked on their trip to America with high hopes آنها با امید زیادی سفر خود را به آمریکا آغاز کردند […]
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۶۲)
Success doesn’t just come and find you, you have to go out and get it موفقيت همينجورى نمياد پيدات كنه. تو بايد برى بدستش بیاری Miracles start to happen when you give as much energy to your dreams as you do to your fears معجزه ها وقتى شروع به اتفاق افتادن ميكنن كه به […]
چند اصطلاح ساده/ «i am as i am» به چه معناست؟
but no but اما و اخه ندارره for no reason همینجوری you look fishy مشکوک میزنی its as A B C خیلی راحته i am as i am همینم که هستم
چند واژه پرکاربرد / Red Flag & Nerd به چه معناست؟
گِسوات(Guess What):حدس بزن چی شد، بگو چی شد (Nice Guy): بچه مثبت (Ask Out):کسی رو به بیرون دعوت کردن، درخواست قرار ملاقات (Literally):عیناً، مو به مو (Traumatize):آسیب روانی دیدن (Nerd):خورهی چیزی بودن، آدمی که علاقه مفرط به چیزی داره (Sober): تحت اللفظیش میشه هوشیار و عاقل ولی تو جامعه ما به آدم پاستوریزه میگن (Vibe): […]
رمان تاریخی «تابوت سرگردان» راهی بازار نشر شد
رمان تازه حمیدرضا شاهآبادی با عنوان «تابوت سرگردان» که رمانی تاریخی و در ژانر ترسناک است، در راه بازار کتاب است. به گزارش الفبای زبان؛ این نویسندۀ ادبیات کودک و نوجوان دربارۀ رمان جدید خود که در نشر افق منتشر خواهد شد، با اشاره به اینکه برای نوشتن رمان جدید از بستر تاریخ استفاده کرده […]
اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی
Shop around فعل عبارتی (phrasal verb) Shop around به معنای “مقایسه قیمت ها” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: compare prices مثال: I want to shop around a little before I decide on these boots میخواهم قبل از تصمیمگیری درباره خرید این چکمهها، کمی قیمت ها را مقایسه کنم.
اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی
Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: end a phone call مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.
مترادفی برای فعل «Tear up»
فعل عبارتی (phrasal verb) Tear up به معنای “پاره کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: rip into pieces مثال: I tore up my ex-wife’s letters and gave them back to him همه نامه های همسر سابقم را پاره کردم و به او برگرداندم. The old photo album had been torn into pieces, […]
چند اصطلاح کاربردی / «خجالت میکشم» به انگلیسی چه می شود؟
خجالت میکشم I am ashamed خجالتم می دهی. You put me to the blush خوب که چی؟ ?So what خدا رحم کرد. That was a close shave خوابم سبک است. I am a light sleeper هر که را طاووس خواهد جور هندوستان باید. He who would catch fish must not […]
واژگان مرتبط با غذاخوردن/ chomp به چه معناست؟
blowout وعده غذای مفصل famished به شدت گرسنه hunger گرسنگی overindulge بیش از حد خوردن pig out تا خرخره خوردن chomp با سر و صدا جویدن (غذا) scarf out پرخوری کردن scoff سریع خوردن (مقدار زیادی غذا) underfed دچار سوء تغذیه stuffed کاملاً سیر (پس از خوردن غذا)
Sunday, 17 November , 2024