فعل عبارتی «Bring forward» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Bring forward به معنای “زودتر از زمان تعیین شده اتفاق افتادن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Make something happen earlier than originally planned مثال: The meeting has been brought forward to this Friday instead of next week because some people couldn’t make it then این جلسه به […]
۳ اصطلاح کاربردی/ I lost my cool به چه معناست؟
I lost my cool از کوره در رفتم! Call on در خواست کمک کردن Provided that به شرطی که!
فعل «Bog down» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Bog down به معنای “کند جلو رفتن، پیشرفت آهسته داشتن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Slow make progress مثال: Yasini got bogged down in his research and didn’t finish the project in time یاسینی در انجام تحقیقات پیشرفت کندی داشت و پروژه را به موقع به […]
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Let your hair down» به چه معناست؟
have a cow عصبانی و غمگین شدن از چیزی Let your hair down ریلکس بودن و لذت بردن / خوش گذراندن many moons زمان خیلی طولانی / مدت خیلی زیاد
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۸۱)
A dream becomes a goal when action is taken toward its achievement رویا تبدیل به هدف میشه، زمانی که اقدامی در جهت دستیابی به آن صورت گیرد. To be beautiful means to be yourself. You don’t need to be accepted by others.You just need to accept yourself زیبا بودن یعنی خودت بودن. […]
تفاوت right now و right away
وقتی میگیم right now یعنی همین الان، همین حالا، حال حاضر Example: I’m washing the dishes right now من الان دارم ظرف هارو میشورم. اما right away یعنی بی درنگ، بدون تاخیر Example: I need to talk to your boss right away من باید فوری با رئیست صحبت کنم
۴ اصطلاح کاربردی/ Knock off به چه معناست؟
Keep your head دست و پاتو گم نکن! Such a guy این دیگه کیه! Knock off قیمت رو کم کن Out of spite از سر لجبازی و کینه!
فعل «Claw back» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Claw back به معنای “پس گرفتن پول” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Get money back مثال: The new tax will claw back what the government has given out in grants مالیات جدید پولی را که دولت به عنوان کمک های بلاعوض داده است، پس میگیرد.
۳اصطلاح و جمله کاربردی/ To go bananas به چه معناست؟
To have butterflies in your stomach دلشوره داشتن، نگران بودن مثال: I didn’t go on stage and perform tonight because I had butterflies in my stomach To go bananas دیوونه شدن، عصبی شدن مثال: I’m so bored, I’m going bananas نکته: این عبارت عامیانه و غیررسمی است. To bite off more than you can chew […]
عباراتی برای پریشب، پریروز، پس فردا
The night before last پریشب The day before yesterday پریروز The day after tomorrow پس فردا Every other day یک روز در میان Two days in a row دو روز پشت سر هم The other day چند روز پیش
Friday, 22 November , 2024