بایگانی‌های اصطلاح و عبارات - صفحه 2 از 12 - الفبای زبان
چند عبارت کاربردی مربوط به وقت و زمان 30 مهر 1403

چند عبارت کاربردی مربوط به وقت و زمان

  At your earliest convenience در اولین فرصت Time and again چندین بار…بارها Every other day یک روز در میان Time presses وقت تنگ است Spare time وقت آزاد…اوقات فراغت Time is up وقت تمام است In the nick of time سر بزنگاه  

Come round به چه معناست؟ 24 مهر 1403

Come round به چه معناست؟

‌ ‌ فعل عبارتی (phrasal verb)  Come round به معنای “تغییر عقیده دادن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Change your opinion     مثال: At first she didn’t like the idea, but she came round to our way of thinking in the end در ابتدا او از این ایده خوشش نیامد، اما […]

۲ اصطلاح برای زمانی که حرف کسی را نفهمیدیم! 22 مهر 1403

۲ اصطلاح برای زمانی که حرف کسی را نفهمیدیم!

زمانی که می خواهیم کسی حرفش را تکرار کند می گوییم؛ Come again I didn’t catch that

Foodie به چه معناست؟ 10 مهر 1403

Foodie به چه معناست؟

  foodie اهل غذا ، شکمو، کسی که به امور تهیه و پخت و صرف خوراک خوب به ویژه در رستوران ها علاقه ی خاص دارد

فعل cop off به چه معناست؟ 02 مهر 1403

فعل cop off به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb)  cop off به معنای “ترک زودهنگام کار یا مدرسه” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave work or school early  مثال:  We copped off early on Friday because there was nothing to do ما اوایل جمعه از کار دست کشیدیم، چون کاری برای انجام دادن وجود نداشت آدرس کانال […]

 چجوری به انگلیسی بگیم “سه سوت”؟ 28 شهریور 1403

 چجوری به انگلیسی بگیم “سه سوت”؟

  ۱- In no time (at all) ۲- Before you know it ۳- As quick as a flash ۴- in a jiffy ۵- In two shakes of a lamb`s tail ۶- In a Flash ۷- in the blink of an eye ۸-in a sec. ۹- in a split second ۱۰- in a heart beat ۱۱- […]

۴واژه کاربردی/stationary به چه معناست؟ 27 شهریور 1403

۴واژه کاربردی/stationary به چه معناست؟

appreciation دو معنی داره: ۱) سپاس و قدردانی ۲)فهم و درک   stationAry : ساکن- بی حرکت stationEry: لوازم تحریر repair and maintenance: تعمیر و نگهداری

واژه انگلیسی “لات،ارازل” 25 شهریور 1403

واژه انگلیسی “لات،ارازل”

Yob (noun): a young man who behaves in a very rude, offensive and sometimes violent way لات، بی سر و پا، آشوبگر، ارازل Example: A couple of yobs damaged his car چندتا لات به ماشینش خسارت زدند.    

اصطلاح «گردن گیری» به انگلیسی 08 شهریور 1403

اصطلاح «گردن گیری» به انگلیسی

I take the blame من تقصیر رو به گردن می‌گیرم / تقصیر را گردن گرفتن   If anything goes wrong, I’ll take the blame اگر مشکلی پیش بیاید، من مقصر هستم    I’m afraid there was a failure of communication and I take the blame for that من می ترسم در ارتباط با شکست مواجه […]

چند اصطلاح ضروری انگلیسی هنگام خرید کردن (۱۲) 06 شهریور 1403

چند اصطلاح ضروری انگلیسی هنگام خرید کردن (۱۲)

   ?Do you have it in red قرمزش رو دارید؟  ?Can I get a discount میتونم تخفیف بگیرم؟  ?Any fitting room اتاق پرو هست؟ ?Is this available آیا این موجوده؟  ?Is there a warranty گارانتی داره؟  ?Can I exchange this میتونم تعویضش کنم؟