بایگانی‌های اصطلاح و عبارات - الفبای زبان
فعل عبارتی «Bring forward» به چه معناست؟ 30 آبان 1403

فعل عبارتی «Bring forward» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Bring forward به معنای “زودتر از زمان تعیین شده اتفاق افتادن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Make something happen earlier than originally planned   مثال: The meeting has been brought forward to this Friday instead of next week because some people couldn’t make it then این جلسه به […]

۳  اصطلاح  انگلیسی/ «Let your hair down» به چه معناست؟ 28 آبان 1403
have a cow چطور؟

۳ اصطلاح انگلیسی/ «Let your hair down» به چه معناست؟

have a cow عصبانی و غمگین شدن از چیزی Let your hair down ریلکس بودن و لذت بردن / خوش گذراندن many moons زمان خیلی طولانی / مدت خیلی زیاد

فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟ 26 آبان 1403

فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly     مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.

انواع میوه ها به انگلیسی 23 آبان 1403

انواع میوه ها به انگلیسی

خرمالو : Persimmon سیب : Apple پرتقال : Orange انار : Pomegranate نارنگی : Tangerine هلو : Peach هندوانه : Water Melon خربزه : Melon سنجد : Elaeangus توت سیاه : Red Mulberry توت سفید : White Mulberry زالزالک :Common Hawthorn fruit عناب : Jujube گریپ فروت : Grapefruit بالنگ : Citron غوره : Sour […]

۳اصطلاح و جمله کاربردی/  To go bananas به چه معناست؟ 22 آبان 1403

۳اصطلاح و جمله کاربردی/  To go bananas به چه معناست؟

To have butterflies in your stomach دلشوره داشتن، نگران بودن مثال: I didn’t go on stage and perform tonight because I had butterflies in my stomach  To go bananas دیوونه شدن، عصبی شدن مثال: I’m so bored, I’m going bananas نکته: این عبارت عامیانه و غیررسمی است.  To bite off more than you can chew […]

فعل عبارت «Ball up» به چه معناست؟ 21 آبان 1403

فعل عبارت «Ball up» به چه معناست؟

 فعل عبارتی (phrasal verb) Ball up به معنای “گیج کردن یا چیزی را پیچیده کردن” است.     Ball up= Confuse = make things complicated   مثال: The new project has balled me up and I have no idea what to do پروژه جدید منو گیج کرده و نمیدونم باید چیکار کنم.  

جایگزین های «yes» کدامند؟ 21 آبان 1403

جایگزین های «yes» کدامند؟

  Yeah Sure Yup Absolutely Of course Okay Alright Definitely Certainly Fine

۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/shoot the messenger به چه معناست؟ 12 آبان 1403

۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/shoot the messenger به چه معناست؟

I was on a drip زیر سرم بودم Pull a fast one فریب دادن کسی Don’t shoot the messenger این اصطلاح به این معنی است که کسی که خبر بدی را می آورد را سرزنش کنیم، با به عبارت خلاصه تر به این معنی است که تو دیگه هیچ خبری برای من نیار…

هم معنی هایی برای واژه Beautiful 08 آبان 1403

هم معنی هایی برای واژه Beautiful

Elegant: زیبا Gorgeous: زیبا ، محشر Stunning: زیبا ، چشم نواز Adorable, cute: بامزه Exquisite: زیبا ،شکیل

عباراتی بردی حفظ خونسردی در زبان انگلیسی 06 آبان 1403

عباراتی بردی حفظ خونسردی در زبان انگلیسی

  calm down آروم باش take it easy سخت نگیر stay calm خونسرد باش be patient صبور باش hold on to yourself خودتو کنترل کن don’t worry نگران نباش you don’t have to worry نباید نگران باشی there is no need to worry نیازی نیست که نگران باشی