۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی
Screw the pooch مرتکب اشتباه مهمی شدن / سوتی جدی ای دادن Settle the score تنبیه کردن/ انتقام گرفتن از اشتباه یا بی عدالتی گذشته Take no prisoners سنگ دلی و بی رحمی کردن؛ رحم نکردن
اعلام برندگان جایزه ملی کتاب آمریکا
«پرسیوال اورت» برنده بخش داستانی هفتاد و پنجمین دوره از جایزه ملی کتاب آمریکا شد. به گزارش الفبای زبان، «پرسیوال اورت» برای نگارش رمان «جیمز» که بازنویسی از اثر «ماجراهای هاکلبری فین» نوشته «مارک تواین» است، مبلغ ۱۰ هزار دلار را به عنوان برنده جایزه ملی کتاب داستانی دریافت کرد. این جایزه یکی از معتبرترین […]
چند اصطلاح کاربردی / The door was ajar به چه معناست؟
The door was ajar در نیمهباز بود! what a hunk چه پسر جذابی! don’t play hard to get ناز نکن.. I fancy you من ازت خوشم میاد. hold me tight محکم بغلم کن!
۳ اصطلاح کاربردی/ I lost my cool به چه معناست؟
I lost my cool از کوره در رفتم! Call on در خواست کمک کردن Provided that به شرطی که!
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Let your hair down» به چه معناست؟
have a cow عصبانی و غمگین شدن از چیزی Let your hair down ریلکس بودن و لذت بردن / خوش گذراندن many moons زمان خیلی طولانی / مدت خیلی زیاد
منو چی فرض کردی به انگلیسی چی میشه؟
?Have you no shame خجالت نمی کشی؟ ?what do you take me for منو چی فرض کردی
درباره دو واژه Allude & Elude
Allude / Elude To talk around something, give hints, not to state somebody or something directlyAllude = اشاره ضمنی کردن/ گریز زدن به For example:Rick did not want to discuss his past, though he alluded darkly to ‘some bad things that happened’ این واژه همواره با to همراه می گردد. To evade / escape from […]
دوعبارت “Give an exam” & ” Take an exam”
تفاوت دو عبارت “Give an exam” & ” Take an exam” عبارت take_an_exam به معنی “امتحان دادن” است: The students took an exam عبارت give_an_exam به معنی “امتحان گرفتن” است: The teacher gave an exam
انواع میوه ها به انگلیسی
خرمالو : Persimmon سیب : Apple پرتقال : Orange انار : Pomegranate نارنگی : Tangerine هلو : Peach هندوانه : Water Melon خربزه : Melon سنجد : Elaeangus توت سیاه : Red Mulberry توت سفید : White Mulberry زالزالک :Common Hawthorn fruit عناب : Jujube گریپ فروت : Grapefruit بالنگ : Citron غوره : Sour […]
فعل عبارت «Ball up» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Ball up به معنای “گیج کردن یا چیزی را پیچیده کردن” است. Ball up= Confuse = make things complicated مثال: The new project has balled me up and I have no idea what to do پروژه جدید منو گیج کرده و نمیدونم باید چیکار کنم.
Sunday, 24 November , 2024