چند اصطلاح انگلیسی موقع خرید کردن (۱۳)
?Is this on sale تخفیف خورده؟ ?Can I return this میتونم پسش بدم؟ ?Can I try it on میتونم پرو کنمش؟ ?Is tax included آیا مالیاتش حساب شده؟
چند عبارت برای تبریک گفتن در انگلیسی
برای تبریک بهجای Congratulations از این عبارات استفاده کنیم: =Way to go Well done, as in That was a great lecture way to go آفرین، سخنرانی عالی ای بود تبریک می گویم =Hats off Hats off to Sara for finding such a splendid venue for a party تبریک به سارا برای یافتن چنین مکان باشکوهی […]
اصطلاح « چه کاسه ای زیر نیم کاسه هست؟» در انگلیسی
?What’s the catch چه کاسه ای زیر نیم کاسه هست؟ /ایراد کار کجاس؟ / چه کلکی تو کاره؟ ?When something is too good to be true we ask what’s the catch وقتی بعضی چیزها واقعا خوب پیش می رود ما می پرسیم چه کلکی در کار است؟
اصطلاح «ذاتاً» در جملات / چگونه بگوییم او ذاتاً مهربان است!
وقتی میخواهیم بگوییم کسی ذاتاً یک ویژگی را دارد، میتوانیم از عبارت “by nature” استفاده کنیم. مثال: She is kind by nature او ذاتاً مهربان است. You are mean by nature تو ذاتاً بدجنس هستی. He is patient by nature او ذاتاً صبور است.
معادلهای «It is important»
عبارت “It is important” یکی از عبارتهای پرتکرار و پرکاربرد در مکالمات روزمرهی انگلیسی به حساب میاد که تو این پست به معادلهای اون اشاره میکنیم: It’s significant It’s essential It’s remarkable It’s notable It’s substantial It’s meaningful It’s considerable It’s serious
بررسی چند لغت ساده و معادل پیشرفته آن
Basic ————-Advance Harmful —-pernicious=مخرب زیانبار، تباهکننده indescribable —-ineffable=وصف نکردنی، غیرقابل توصیف، بر زبان نیاوردنی Sleep —-soporific=خواب آور/ کسل کننده Radiant —- Luminous=درخشان پرنور Musical —mellifluous=صدای آرام و دلنشین Enthusiastic —-ebullient=پراشتیاق پرشور، پرذوق Chance —-Serendipity=نیک بختی، خوشبختی، شانس/ اقبال Healthful —Salubrious=سودمند، سازگار، گوارا، سالم Passing —-Ephemeral=بیدوام زودگذر، ناپایدار excellent—-Resplendent=درخشان، پرشکوه، خیره کننده، فروزان Luxurious—-Opulent=گرانمایه مجلل، وافر، […]
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۵۴)
The ones who say you can’t and you won’t are probably the ones that are scared that you will اونهايى كه بهت ميگن “نميتونى” و انجامش نخواهى داد، احتمالا همون هايى هستن كه ميترسن انجامش بدى They told me i couldn’t. That’s why i did بهم گفتن از پسش بر نمياى. براى همين انجامش دادم […]
فعل عبارتی Turn down
Turn down=decrease the volume or strength (heat, light etc) فعل عبارتی (phrasal verb) Turn down به معنای “کم کردن صدا یا قدرت” هستش. مثال: Please turn the TV down while the guests are here لطفا وقتی مهمانها اینا هستند صدای تلویزیون را کم کن.
اصطلاح «Hang up» به چه معناست؟
Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: end a phone call مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.
اصطلاح «فریب دادن» در زبان انگلیسی
pull a fast one=trick someone کسی را گول زدن کسی را فریب دادن He pulled a fast one on me by paying me with a worthless check او با پرداخت یک چک بی ارزش، من را فریب داد I don’t think he was being truthful – I think he was just trying to pull […]
Friday, 31 January , 2025