Vacuuming
Vacuuming جارو برقی کشیدن I am vacuuming دارم جارو برقی میکشم Almost done vacuuming the rug جارو کردن قالیچه تقریبا تموم شد Vacuuming; clean with a vacuum cleaner تمیز کردن با جارو برقی the room needs to be vacuumed خونه نیاز داره که جارو برقی بشه
واژگان ضروری(۹۱)
Whisper نجوا کردن ، پچ پچ کردن Concentration تمرکز cockiness گستاخی، خودنمایی conceit خودبینی، غرور، استعاره hauteur بزرگی، بزرگ منشی، ارتفاع، غرور hubris غرور، گستاخی pride مباهات، بهترین، سربلندی، برتنی، فخر، افاده، غرور، تکبر، سبب مباهات، تفاخر کردن vainglory لاف، گزاف، خودستایی، غرور، فیس vanity بادسری، بطالت، بیهودگی، پوچی، غرور، خودبینی
واژگان مرتبط با بیماری
Recover بهبود یافتن To have tendency to a diseases زمینه یک بیماری را داشتن Acute حاد Heart condition عارضه قلبی
اشتباه رایج در مورد اعداد (۲)
کل یک عدد (مثلاً برای پول) بصورت یکپارچه و یک چیز دیده میشود و درنتیجه همراه با فعل مفرد بکار میرود. Give me back that ten pounds you owe me. (not those ten pounds) اون ۱۰ پوندی که به من بدهکار هستی رو پس بده. Two million euros is difficult to earn. (not are difficult) […]
ویژگی های اخلاقی افراد (۵)
Brave: شجاع Smart: هوشمند Handsome: خوشتیپ Ambitious: توانا Strong: قوی Kind: مهربان Confident: اعتماد به نفس Funny: خندهدار Generous: بخشنده Adventurous: ماجراجو Caring: مراقبتکننده Loyal: وفادار Talented: با استعداد Responsible: مسئولیتپذیر Respectful: احترامآمیز Humble: متواضع Charismatic: جذاب Diligent: سختکوش Creative: خلاق Wise: دانا
برخی عبارات مهم تاکیدی
Above all از همه مهم تر. Obviously آشکارا، معلوم بودن که Clearly وضوح، مسلما Evidently از قرار معلوم، ظاهرا Actually در حقیقت، واقعا In fact در واقع ، در حقیقت certainly به طور مسلم Definitely حتما ، قطعا Extremely بى نهایت ، بسیار Indeed راستی، در واقع Absolutely مسلما، حتمآ Positively قطعا، بي تردید Unquestionably […]
یک نکته مهم راجع به استفاده از ضمیرشخصی
از جمله مهمترین ضمایر انگلیسی میتوان به ضمایر شخصی یا personal pronouns اشاره کرد. از ضمایر شخصی به جای اسم یا گروه اسمی استفاده میشود. از ضمایر شخصی اغلب برای اشارهی دوباره به چیزها یا اشخاصی که پیشتر به آنها اشاره کردیم، استفاده میکنیم. با استفاده از ضمایر شخصی از تکرار چندباره یک اسم یا […]
درباره Ever since
Ever since از وقتی که… He’s been depressed ever since he got divorced از وقتی که طلاق گرفته، دچار افسردگی شده. He’s known Sarah ever since they were children از وقتی که بچه بودن، سارا رو میشناخته.
اصطلاح «To hold out an olive branch»
To hold out an olive branch انجام دادن یا گفتن چیزی در راستای نشان دادن حسن نیت و اتمام جر و بحث/پیشنهاد صلح و آتش بس If you’re holding out an olive branch, you’re extending a hand of friendship and offering peace to a rival After years of rivalry with her cousin, she decided to […]
اصطلاح «To be hard on someone»
To be hard on someone به کسی سخت گرفتن/ نسبت به کسی بی انصافی کردن You don’t have to be so hard on your employees to be successful برای موفقیت، لازم نیست آنقدر به کارمندان خود سخت بگیرید
Saturday, 23 November , 2024