بایگانی‌های #اصطلاحات جالب - صفحه 57 از 92 - الفبای زبان
نقش فعل « Get » در جملات 23 بهمن 1402

نقش فعل « Get » در جملات

فعل Get در بسیاری جاها مترادف فعل Become است و به همراه صفت های مربوط به احساسات استفاده می‌شود. همچنین برای صحبت کردن درباره تغییرات بزرگ در زندگی مثل ازدواج یا طلاق هم از Get استفاده می‌شود.   ۱- به عنوان یک Phrasal Verb Get up get down get away get over get on   […]

۴ اصطلاح کاربردی/  !I’m reaping what I sow 23 بهمن 1402

۴ اصطلاح کاربردی/ !I’m reaping what I sow

feel that something is wrong احساس کردن اینکه کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است Stop being a damn fool دست از خل بازی بردار I’m reaping what I sow هر چه کاشتم را درو میکنم- دارم سزای کار خودم را میبینم Beat it بزن به چاک

انواع مختلف کاربرد  By در جملات 21 بهمن 1402

انواع مختلف کاربرد By در جملات

کاربرد اول: زمان     در این کاربرد، کلمه by معنی “تا” و یا “قبل از” می دهد:   be home by five o’clock. (= at or before five) تا قبل از ساعت ۵ خانه باش By the end of the meal, everybody was drunk تا پایان غذا، همه مست بودند.   نکته: قبل از […]

۵ اصطلاح و عبارت کاربردی/He’s Open to Bribery 21 بهمن 1402

۵ اصطلاح و عبارت کاربردی/He’s Open to Bribery

He’s Open to Bribery   او اهل رشوه است He’s a Bad Egg   ادم ناتویی است His Metal Is Bad جنسش شیشه خورده داره(تخته‌ش کمه) He’s Cut No Ice   حناش دیگه رنگی نداره He’s a Big Shot آدم کله گنده(خیلی مشهور) ای است

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۴) 21 بهمن 1402

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۴)

don’t put me off حواسمو پرت نکن the choice is yours حالا خود دانی truth hurts حقیقت تلخه it made my mouth water دهنم آب افتاد eat your heart out دلت بسوزه

واژگان کاربردی (۱۰۲) 21 بهمن 1402

واژگان کاربردی (۱۰۲)

contest: رقابت، مشاجره، مسابقه revenge: انتقام، کینه جویی کردن mourning: سوگواری، عزاداری، ماتم malinger: تمارض کردن، خود را به ناخوشی زدن incidentally: اتفاقا، ضمنا intentionally: دانسته، عمدا interchangeably: بطور قابل معاوضه، بطور تبادل پذیر accidentally: اتفاقا، ناگهان accustomed: انس گرفتن، خو گرفتن ، عادت attached: پیوسته، ضمیمه، دلبسته ascribed: نسبت دادن، رونویس بردار، اسناد admitted: […]

چند اصطلاح کاربردی با واژه extent 18 بهمن 1402

چند اصطلاح کاربردی با واژه extent

  to a certain extent/to some extent/to an extent (=partly) تا حدودی We all to some extent remember the good times and forget the bad همه‌ی ما تا حدودی زمان‌های خوب را به یاد می‌آوریم و زمان‌های بد را فراموش می‌کنیم. I do agree with him to an extent من با او تا حدودی موافقم. […]

مترادف های واژه «شجاع» 18 بهمن 1402

مترادف های واژه «شجاع»

 Brave شجاع، شجاعانه Of the three organizations criticized, only one was brave enough to face the press از بین سه شرکتی که مورد انتقاد قرار گرفته بودند، فقط یکی شجاعت کافی را داشت تا با رسانه‌ها مواجه شود. She died after a brave fight against cancer Courageous شجاع I hope people will be courageous enough […]

نکته گرامری درباره حرف اضافه واژه Quality 18 بهمن 1402

نکته گرامری درباره حرف اضافه واژه Quality

برای صحبت در مورد کیفیت چیزی از ساختار of (a) high/low/poor quality استفاده می‌شود (حرف اضافه‌ی with بکار نمی‌رود). مثلاً: Japanese electrical products tend to be of much higher quality محصولات الکتریکی ژاپنی معمولاً کیفیت بسیار بالاتری دارند. با توجه به توضیحات فوق، جمله‌ی زیر اشتباه است: Switzerland produces goods with a very high quality […]

اصطلاحات رانندگی (۲)/ گاز بده 18 بهمن 1402

اصطلاحات رانندگی (۲)/ گاز بده

Hop in بپر بالا،سوار شو push the gas گاز بده make a U turn دور بزن speed up تند برو slow down آهسته برو make a right بپیچ به راست make a left بپیچ به چپ back it up برو عقب hit the brakes بزن رو ترمز