اقسام صفات «Kind of Adjectives»
اقسام صفات《Kind of Adjectives》 صفات در زبان انگلیسی به سه دسته تقسیم می شوند . صفات کیفی یا توصیفی Adjective of quality مثال ها:beautiful, nice, white, green, large, tall and excellent صفات کمی یا مقداری Adjective of quantity مثال ها: few, many,many,enough، some, all,half,whole,enough, and numerous صفات اختصاصی Distinctive adjectives مثال ها:highly, particularly, truly. sufficiently. […]
افعال عبارتی با Make(1)
Make a decision تصمیم گرفتن Make a prediction پیش بینی کردن Make an excuse عذر خواستن Make a war جنگ کردن Make a peace صلح کردن Make a speech سخنرانی کردن Make fun of تمسخر کردن Make progress پیشرفت کردن Make friends دوست شدن Make a noise سر و صدا کردن Make trouble مشکل درست […]
چند واژه درباره جاسوسی
clandestine مخفی- سری human sources جاسوسها electronic sources of espionage جاسوسی از طریق شنود، ویروس و غیره espionage جاسوسی espionage service سرویس جاسوسی
Lifeblood به چه معناست؟
Lifeblood = most essential لازم و حیاتی/ عامل حیاتی He is the essence, the lifeblood, the very marrow of the team او جوهره، خون حیاتی و مغز تیم است the movement of coal was the lifeblood of British railways حرکت زغال سنگ عامل حیاتی راه آهن بریتانیا بود What gives the series lifeblood is […]
اصطلاح «Look the other way» به چه معناست؟
Look the other way به عمد چیزی را نادیده بگیرید/دور از آنچه عادی یا مورد انتظار است/به روی خود نیاوردن. They’re not really entitled to a discount but the sales manager decided to look the other way آنها واقعاً حق تخفیف ندارند، اما مدیر فروش تصمیم گرفت به روی خود نیاورد Most of […]
اصطلاح «دست انداختن کسی»
Pulling someone’s leg دست انداختن کسی/ کسی را اذیت کردن !You’re pulling my leg! is another way of saying I don’t believe what you’re saying” or “You must be joking ?Is it really your car or are you pulling my leg واقعا ماشین شماست یا داری منو دست می ندازی؟
اصـــطلاحات عاشقانه
To fall for someone عاشق کسی شدن I fell for her in a big way. She’s gorgeous بدجور عاشقش شدم. خیلی خوشگله To find Mr. Right /Miss Right شخص ایده آل (موردعلاقه) Rita is always hoping to find Mr. Right but so far she has not had any luck ریتا امیدواره که مرد […]
اصطلاح «Fall behind»
Fall behind = Get behind عقب افتادن، عقب ماندن To lag, to fail to keep up Eve fell behind in her studies and finally had to drop out of school ایو در درسهایش عقب افتاد و سرانجام مجبور شد ترک تحصیل کند If you get behind in your car payments, the finance company may repossess […]
اصطلاح «That doesn’t count»
That doesn’t count اون حساب نیست. اون قبول نیست. کافی نیست. (اون عملی که انجام دادی) به درد نمیخوره، جبران نمیکنه. That course does not count towards your degree این درس جزو واحدهای ضروری برای گرفتن مدرکت به حساب نمیاد. “اون قبول نیست” I did five pushups today + That doesn’t count! You need […]
فعل عبارتی Look on
Look on= To watch as a spectator= to observe ناظر بودن، تماشاگر بودن، نظارهگر بودن I stayed with my son at his first soccer practice and looked on as the coach worked with the boys در اولین تمرین فوتبال پسرم من هم موندم و تمرینات مربی را با بچهها تماشا کردم. Hundreds of people […]
Wednesday, 13 November , 2024