چند اصطلاح کریسمسی/  Cancel someone’s Christmas به چه معناست؟ 04 اسفند 1403

چند اصطلاح کریسمسی/  Cancel someone’s Christmas به چه معناست؟

 Cancel someone’s Christmas (کسی رو کشتن/ کسی رو نابود کردن) If he keeps bugging me, I’m gonna cancel his Christmas  Christmas came early (سورپرایز خوشایند و غیرمنتظره) Christmas came early for Disney. Their latest film made $45 million dollars in its opening weekend  Like turkeys voting for Christmas (تصمیم‌ گرفتن برای پذیرفتن شرایطی که نتایج […]

بایگانی‌های آخرین اخبار - صفحه 9 از 350 - الفبای زبان
چند عبارت کاربردی انگلیسی/ pack of lies به چه معناست؟ 10 بهمن 1403

چند عبارت کاربردی انگلیسی/ pack of lies به چه معناست؟

I misjudged you درباره ات اشتباه میکردم let alone چه برسه به اینکه… free loader آدم مفت خور pack of lies یه مشت دروغ in cold blood در کمال خونسردی I beg your pardon ببخشید چی گفتی he is down on his luck بخت از او برگشته I had fortune on my side بخت یارم […]

جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۱۰۷) 10 بهمن 1403

جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۱۰۷)

Your birth is not in your hands, but your transformation is in your hands‌ تولدت دست خودت نبوده، ولی تحولت که دست خودته‌‌. In the end, we will remember not the words of our enemies, but the silence of our friends در پایان حرفای دشمنانمون نه، سکوت دوستامون رو به یاد خواهیم آورد. When you […]

چند اصطلاح  نسل جدید/ Sober & Cringe به چه معناست؟ 10 بهمن 1403

چند اصطلاح نسل جدید/ Sober & Cringe به چه معناست؟

   Sober (بچه مثبت) He’s so sober; he doesn’t even drink at parties  Noob (اسکل) Stop playing like a noob, you’re ruining the game    Drama Queen (کولی) She’s such a drama queen; she cried because her coffee wasn’t hot enough  Toxic (سمی) I had to block him; his comments were so toxic Pick Me […]

رمان «فصل خاکستر» منتشر شد/با ترجمه محمد جوادی 08 بهمن 1403
اثر خورخه وُلپی؛

رمان «فصل خاکستر» منتشر شد/با ترجمه محمد جوادی

رمان «فصل خاکستر» اثر خورخه وُلپی با ترجمه محمد جوادی منتشر شد. به گزارش الفبای زبان؛ محمد جوادی، مترجم آثار خورخه ولپی در ایران درباره نویسنده این کتاب گفت: خورخه ولپی اِسکالانته متولد ۱۹۶۸ میلادی، رمان‌نویس و مقاله‌نویس مکزیکی است. ‌ او دکترای خود را در رشتۀ زبان اسپانیایی از دانشگاه سالامانکا گرفته است و […]

 تفاوت سه کلمه Cloth & Clothe & Clothes 08 بهمن 1403

 تفاوت سه کلمه Cloth & Clothe & Clothes

تفاوت سه کلمه Cloth Clothe Clothes Cloth (noun) به معنی پارچه I need a cloth to clean the table به یک پارچه برای تمیز کردن میز نیاز دارم. Clothe (verb) به معنی لباس به تن کردن ?Could you please bathe and clothe the baby میشه بچه رو حمام ببری و لباسش رو تنش کنی؟ Clothes(noun) […]

۳ اصطلاح کاربردی/ «My lips are sealed» به چه معناست؟ 08 بهمن 1403

۳ اصطلاح کاربردی/ «My lips are sealed» به چه معناست؟

My lips are sealed دهنم قرصه! Odds are احتمال داره که… Odds are She is dead احتمال داره که او مُرده باشه! کلمه “flex” در اصطلاح به معنی «پُز دادن» است. He’s flexing his new car to impress his friends ▫️او ماشین جدیدش را به دوستانش پز می‌دهدتا آنان را تحت تاثیر قرار دهد. نکته: […]

تفاوت I wish و I hope در بیان خواسته‌ها 08 بهمن 1403

تفاوت I wish و I hope در بیان خواسته‌ها

I wish شرح خواسته‌هایی که در زمان حال موجود نیستند -فعل wish معمولا زمان حال present یا گذشته past را توضیح می دهد.     I wish I had more money کاش پول بیشتری داشتم. I wish I were taller کاش قد بلند تر بودم.    فعل hope معمولا یک موقعیت احتمالی در زمان آینده […]

 معانی فعل ترکیبی run across 08 بهمن 1403

 معانی فعل ترکیبی run across

 فعل ترکیبی “run across” دو معنی دارد؛ معنی اول این فعل ترکیبی “کسی را به صورت تصادفی دیدن” است.  I ran across two of my old friends when I went back to my hometown وقتی که به زادگاهم برگشتم، دو نفر از دوستان قدیمیم رو به صورت تصادفی دیدم. معنی دوم این فعل ترکیبی “چیزی […]

تفاوت دو کلمه Mind & Brain 08 بهمن 1403

تفاوت دو کلمه Mind & Brain

   Mind به معنی ذهن- همون چیزیه که از مغز ناشی میشود و حالت فیزیکی ندارد و مفهومی انتزاعی هست مثال: I just said the first thing that came into my mind من فقط اولین چیزی که به ذهنم رسید را گفتم. Brain به معنی مغز- یکی از ارگان‌های بدن مثال: The brain is the […]

اصطلاحی برای «يکى مانده به آخر» 07 بهمن 1403

اصطلاحی برای «يکى مانده به آخر»

“يکى مانده به آخر” the last but one I’m almost finished.this is the last but one box to empty من تقریبا تمام کردم. این جعبه یکی مانده به اخر است که خالی شود. It’s the last but one day in the athletics programme این یکی مانده به اخرین روز در برنامه دومیدانی است. The British […]