Neck of the woods چطور؟
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Over my dead body» به چه معناست؟
Neck of the woods در منطقه با همسایگی چیزی یا کسی بودن Needle in a haystack یافتن سوزن درانبار کاه /تلاش سخت برای پیدا کردن چیزی Over my dead body محاله بزارم انجامش بدی/ مگر ازجنازه من رد شی انجام شه
کلماتی که با فعل « Break» می آیند
Collocations With Break Break a habit ترک عادت Break a promise شکستن عهد و پیمان Breaking off an engagement برهم زدن نامزدی Break the news to sb خبر داغ “به کسی دادن” Break the silence شکستن سکوت Break sb’s heart شکستن دل
The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw
The match was drawn They drew at 2_2 بازی مساوی شد آنها در ۲_۲ مساوی کردند a drawn game: The match ended in a draw یک بازی مساوی: بازی با تساوی به پایان رسید a drawn game The match ended in a draw این دیدار با تساوی به پایان رسید a car draw قرعی کشی […]
داستان «Blame» با ترجمه
Blame One day a man went for a walk on the beach. He saw that a ship full of passengers struck a rock and capsized in the sea. The ship went under water and all the people on board fell into the sea. As they did not know how to swim, they drowned one by […]
یکی از کاربردهای فعل ترکیبی get around
یکی از کاربردهای فعل ترکیبی get around معنی ‘رفت و آمد کردن’ را بیان می کند، یعنی اینکه شخصی مثلا در یک شهر به مکانی یا مکان هایی برود. این رفت و آمد کردن مثلا ممکن است به واسطه شغل باشد، یا ممکن است شخصی به عنوان جهانگر وارد شهری شود و طبیعتا برای […]
روشهای مختلف بیان چهارعمل اصلی ریاضیات
Mathematics ریاضیات( چهار عمل اصلی) به روشهای مختلف بیان چهارعمل اصلی دقت کنید: شش به اضافه دو می شود هشت. Six plus two equals eight Six and two is eight هفت منهای چهار می شود سه. Seven minus four equals three اگر از هفت چهار تا کم کنیم می شود سه. Seven taken away […]
۳ اصطلاح کاربردی/ Rat out به چه معناست؟
چندتا افعال عبارتی پر کاربرد که بعید میدونم بلد باشی To size up ارزیابی کردن the interviewer sized me up اینترویور (شخصی که از شما مصاحبه میگیرد) من رو ارزیابی کرد before buying the business I had sized up the company قبل از خرید بیزنس من شرکت رو ارزیابی کرده بودم. Rat out چوغولی کردن، […]
واژه «Dowdy »
Dowdy slovenly= untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.
۳ اصطلاح کاربردی / «منت سرم نذار»
میشه لطفا سرم منت نذاری؟/ یادآوری نکن !Don’t rub it in my face Don’t twist me for the favor u did Don’t confer an obligation on me ?Could you please don’t mention it she will have to face the consequences اون مجبوره با عواقبش روبرو شه It saddens me این منو ناراحت میکنه
کلماتی که با فعل ” Make ” می آیند
How to use “make” بعضی از کلماتی که با فعل ” Make ” می آیند. Make a decision تصمیم گرفتن Make a prediction پیش بینی کردن Make an excuse عذر خواستن Make a war جنگ کردن Make a peace صلح کردن Make a speech سخترانی کردن Make fun of تمسخر کردن Make progress پیشرفت کردن […]
درباره فعل «Penetrate»
penetrate-( verb / فعل ) رسوخ ، نفوذ کردن در ، بداخل سرایت کردن ، رخنه کردن The enemy has been penetrated the villages دشمن به روستاها نفوذ کرده است. Scientists penetrated the secrets of the atom دانشمندان به اسرار اتم نفوذ کردند. Pain has penetrated the souls درد بر جانها رخنه کرده است. This […]
Monday, 18 November , 2024