چند اصطلاح کریسمسی/ Cancel someone’s Christmas به چه معناست؟
Cancel someone’s Christmas (کسی رو کشتن/ کسی رو نابود کردن) If he keeps bugging me, I’m gonna cancel his Christmas Christmas came early (سورپرایز خوشایند و غیرمنتظره) Christmas came early for Disney. Their latest film made $45 million dollars in its opening weekend Like turkeys voting for Christmas (تصمیم گرفتن برای پذیرفتن شرایطی که نتایج […]
بررسی محلهای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران
در نخستین نشست شورای سیاستگذاری سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قرار شد محلهای برگزاری نمایشگاه بررسی شود. همچنین ابراهیم حیدری به عنوان سخنگوی این رویداد انتخاب شد. به گزارش الفبای زبان به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نخستین جلسه شورای سیاستگذاری سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، شنبه (۱۳ بهمن ۱۴۰۳) با […]
«اُسکار و لوسیندا» منتشر شد
ترجمه رمان «اُسکار و لوسیندا» نوشته پیتر کری با مقدمه آنجلا کارتر منتشر شد. به گزارش الفبای زبان، این رمان با ترجمه ملیحه قدرتی در ۵۴۰ صفحه با قیمت ۶۵۰ هزار تومان از سوی نشر افکار جدید منتشر شده است. در معرفی ناشر از «اُسکار و لوسیندا» آمده است: «پیتر کری (۱۹۴۳-) پس از پاتریک […]
تفاوت Beside و Besides
Beside به معنای پهلوی…، کنار… به عنوان حرف اضافه به کار میرود. Come and sit beside me بیا کنارم بنشین. Besides به معنی غیر از…، علاوه بر این… گذشته از این…، به علاوه به عنوان قید به کار میرود. Two other boys besides my brother climbed the dangerous rock دو پسر دیگر به غیر […]
تفاوت «must» و «have to»
زمانی از must استفاده میکنیم که اجبار از جانب خودمان باشد.همچنين وقتي كه در مورد چيزي خيلي مطمئن باشيم. I must polish my boots once a week من هفتهای یک بار باید پوتین هایم را واکس بزنم. (این کاری است که خودم را ملزم به انجام آن میدانم) زمانی از have to استفاده میکنیم که […]
عبارات قابل استفاده در حین رانندگی / back it up
push the gas گاز بده make a U turn دور بزن speed up تند برو slow down یواش برو pass the car سبقت بگیر go straight مستقیم برو make a left بپیچ به چپ make a right بپیچ به راست back it up برو عقب hit the brakes بزن رو ترمز
۳ اصطلاح کاربردی/ معنی «You have my word» چیست؟
Don’t mess with me با من بحث / کل کل نکن! You have my word بهت قول میدم I will clean my room, Mom. You have my word اتاقم را تمیز خواهم کرد مامان، بهت قول میدم. ln the blink of an eye در یک چشم به هم زدن!
تفاوت دو واژه «Compliment» & «Complement»
Compliment تعریف کردن مثال: They paid him a high compliment آنها از او تعریف و تمجید کردند. Complement سِت، مکمل، کامل کردن مثال: Physical exercise can be a complement to medical treatment ورزش بدنی میتواند مکمل درمان پزشکی باشد.

۴ اصطلاح انگلیسی/ معنی « old habits die hard» چیست؟
old habits die hard ترک عادت موجب مرض است. Pardon my french بی ادبی منو ببخش No offense جسارت نباشه I don’t mean to pry قصد فضلی ندارم
چند اصطلاح پیشرفته انگلیسی/ «That’s hilarious» به چه معناست؟
I’m exhausted I’m tired من خسته ام I don’t mind It’s okay مشکی نیست Let’s figure it out Let’s solve it حلش می کنم I’m starving I’m hungry من گرسنه ام That’s hilarious That’s funny بامزه است I totally agree I agree من موافقم
بررسی ۳ واژه/ Diminish & Revise & Establish
Diminish کاهش دادن، کم کردن The noise gradually diminished as the car drove away صدا به تدریج کاهش یافت وقتی که ماشین دور شد. Revise بازنگری کردن، اصلاح کردن I need to revise my notes before the exam من قبل از امتحان باید یادداشتهایم را بازنگری کنم. Establish تأسیس کردن، بنیانگذاری کردن The company […]
Tuesday, 4 March , 2025