فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟ 26 آبان 1403

فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly     مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.

بایگانی‌های آخرین اخبار - صفحه 166 از 323 - الفبای زبان
!not have the face 05 شهریور 1402

!not have the face

I'm dying for a smoke, and I haven't the face to borrow off Michael

اصطلاح ?Do me a solid 05 شهریور 1402

اصطلاح ?Do me a solid

Do me a solid and stop talking just Helping

!I was busted by my father 05 شهریور 1402

!I was busted by my father

He is a snitch او خبرچین است I was lighting a cigarette داشتم ی سیگار روشن می کردم I was busted by my father پدرم مچمو گرفت I was grounded for the whole week یک هفته خونه نشینم کردن

اصطلاح on the contrary 05 شهریور 1402

اصطلاح on the contrary

on the contrary بر خلاف آنچه هست/ برعکس /مغایر مثال ها: !I thought you said the movie was exciting? On the contrary, I almost fell asleep half way through it فکر کردم گفتی فیلم هیجان انگیز است؟ برعکس، تقریباً در نیمه راه خوابم برد! They do not reject modernity completely; on the contrary, they embrace […]

اصطلاحات و جملات کاربردی (۸۷) 04 شهریور 1402

اصطلاحات و جملات کاربردی (۸۷)

Breathing down someone’s neck…….موي دماغ شدن Tight fisted………………………………………… خسيس Play heads or tail………………………………. شيروخط انداختن Pin in the neck ……………………………………مايه درد سر To step on someone’s toe……………….. پا تو کفش کسي کردن His hair stood on end ………………………از ترس مو به تنش سيخ شد Pulling someone’s leg……………………… دست انداختن کسي Pulling ear ………………………………………….گوش مالي دادن […]

لغات ضروری در توصیف اشخاص (۲) 04 شهریور 1402

لغات ضروری در توصیف اشخاص (۲)

Generous / Kind سخاوتمند/ مهربان/ بخششگر Full of energy / energetic پر انرژی و شاد Easy-going سخت نمی گیرد/ آدم راحت Warm hearted / friendly خونگرم/ صمیمی Truthful / honest صادق Reliable / responsible مورد اعتماد /آدم مسئول Bright روشنفکر Good-looking خوش تیپ و قیافه

!He’s my buddy 04 شهریور 1402

!He’s my buddy

He’s my buddy رفیق صمیمی من we’re super intimate خیلی باهاش راحتم we pour our hearts out to each other ما درد دل می کنیم We reminisce about the past راجع به گذشته صحبت می کنیم

عبارات کاربردی همراه با Fellow 04 شهریور 1402

عبارات کاربردی همراه با Fellow

fellow=a man or boy Fellow citizen ———–هم شهری Fellow countryman —–هم وطنFellow passenger ——–هم سفرFellow traveller ———-هم سفر Fellow player ————هم بازی Fellow student ———-هم شاگردیFellow worker ———–همکار

اصطلاح !Don’t spoil the movie 04 شهریور 1402

اصطلاح !Don’t spoil the movie

Don’t spoil the movie داستان فیلم و لو نده Don’t spoil the child بچه رو انقدر لوسش نکن Don’t spoil my appetite اشتهامو کور نکن

درخواست مودبانه با could 04 شهریور 1402

درخواست مودبانه با could

فعل کمکی(Could) کاربرد های زیادی در زبان انگلیسی دارد‌. یکی از مهم ترین کاربرد‌های آن، درخواست مودبانه است. مثلا:?Could you, please, take me to the Manager ممکن است لطفا من را پیش مدیر ببرید؟ ?Could I have a look at your papers ممکن است نگاهی به برگه‌هایت بیندازم؟ فرمول ساختار جمله با could برای درخواست […]