فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟ 26 آبان 1403

فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly     مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.

بایگانی‌های آخرین اخبار - صفحه 163 از 323 - الفبای زبان
چند اصطلاح کاربردی (۹۴) 14 شهریور 1402

چند اصطلاح کاربردی (۹۴)

ever sinceاز اون موقع، از وقتی که She’s wanted to be a firefighter ever since she was a young girlاز اون موقع که یه دختر بچه بود میخواست آتشنشان بشه on displayدر معرض دید The statue gotta be on displayمجسمه باید در معرض دید باشد after youاول شما (مثلا در وارد شدن به جایی یا […]

چند اصطلاح کاربردی (۹۳) 14 شهریور 1402

چند اصطلاح کاربردی (۹۳)

Drop the actفیلم بازی نکن Come cleanراستشو بگو Come againدوباره بگو I don’t buy itباور نمی‌کنم I’m easyبرام فرقی نداره Off with youبرو پی کارِت

یک قاعده کلی گرامری برای افعال fy 13 شهریور 1402

یک قاعده کلی گرامری برای افعال fy

تمامی واژه هایی که به fy- ختم می شوند فعل هستند ، چون پسوند ify – فعل ساز است. مثال: verify تایید کنید simplify ساده کردن classify طبقه بندی کردن ratify تصویب کنید حالا برای تبدیل این افعال به اسم (noun) ما fy را بر میداریم و به جایش fication- می گذاریم : به مثالها […]

به جای No چه بگوییم؟ 13 شهریور 1402

به جای No چه بگوییم؟

No wayهرگز Nopeنوچ! Hell noحرفشم نزن By no meansبه هیچ وجه Certainly notقطعا نه I’m afraid notمتاسفانه نه No diceهرگز Absolutely notمطمئنا نه Neverهرگز

انواع رستوران 13 شهریور 1402

انواع رستوران

Eat outدر رستوران غذا خوردن fast food restaurantرستوران فست فود Vegetarian restaurantرستوران مخصوص افراد گیاهخوار Sea-food restaurantرستوران غذاهای دریایی High-class restaurantرستوران لوکس

چند واژه کاربردی مرتبط (۹۲) 13 شهریور 1402

چند واژه کاربردی مرتبط (۹۲)

bombبمب، نارنجک، بمباران کردن، (نفت) مخزن bomb burn(past: burned, burnt ; past participle: burned, burnt) سوزاندن، آتش زدن، سوختن، مشتعل شدن، در آتششهوت سوختن، اثر سوختگی burn catch(past: caught ; past participle: caught) گرفتن، از هوا گرفتن، به دست آوردن، جلب کردن، درک کردن، فهمیدن، دچار شدن به، عمل گرفتن، اخذ، دستگیره، لغت چشمگیر، شعار […]

مفاهیم مشابه دزدیدن 12 شهریور 1402

مفاهیم مشابه دزدیدن

stealدزدیدن hookربودن sneakدزدکی حرکت کردن liftسرقت کردن snitchدله دزدی کردن swipeکش رفتن moochتلکه کردن embezzlerاختلاسگر burglarخانه دزد-کسی که از خانه‌ها دزدی می‌کند thiefدزد-کسی که از افراد دزدی می‌کند robberدزد بانک-کسی که از بانک دزدی می‌کند hijackerهواپیما دزد kidnapperبچه ربا abductorآدم ربا-کسی که بچه‌ها را می‌دزدد joyriderماشین دزد-کسی که از برای تفریح ماشین می‌دزددpirateدزد دریایی-دزد آثار […]

کلمات مفرد که هرگز جمع بسته نمی شوند! 08 شهریور 1402

کلمات مفرد که هرگز جمع بسته نمی شوند!

کلماتی که مفرد هستند و هرگز (s) نمیگیرند: FurnitureمبلمانMathematicsریاضیاتNewsخبر واخبارLuggageبار و بنهInformationاطلاعاتKnowledgeعلم و دانشTrafficعبور و مرورClothingپوشاکShoutingفریادAdviceپندBaggageاثاث/باروبنهFlyingپرواز

یکی دو تا! 08 شهریور 1402

یکی دو تا!

One or soیکی دو تا A week or soیکی دو هفته A month or soیکی دو ماه A year or soیکی دو سال

اصطلاح Get into deep water 08 شهریور 1402

اصطلاح Get into deep water

Get into deep water گرفتار مشکلات جدی شدن/دردسر بزرگ The director knew he’d be in deep water if he didn’t mention his wife in his acceptance speech کارگردان می‌دانست که اگر در سخنرانی پذیرش، نامی از همسرش نبرد، دچار مشکلات جدی ای خواهد شد I missed work again because I had to study for my […]