فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.
have something in hands
have (something) in (one’s) hands=to have something well organized or under control اوضاع تحت کنترل/ چیزی که خوب ساماندهی شده باشد The police have the situation in hand پلیس اوضاع را در دست دارد
!None of your business
None of your business به توچه! He asked what I was talking to Sam about. I told him it was none of his business او پرسید که در مورد چه چیزی با سام صحبت می کنم. به او گفتم به او ربطی ندارد
واژه Half-wit
Stupid كند ذهن / گیج Dumb کودن Dope خنگ Fool نادان Brainless بی مغز Idiot احمق Moron کم عقل Half-wit ابله Mindless بی فکر
تفاوت in & within در زمان
The difference between ” in & within” when speaking about time تفاوت in & within در ذکر زمان I will come back in an hour من پس از یک ساعت دیگر برمی گردم استفاده از حرف اضافه ی” in “این است که آن شخص پس از یک ساعت برمی گردد یعنی بیشتر از مدت زمان […]
واژه easygoing
easygoing=relaxed and tolerant in attitude or manner آدمی که بی خیاله/ زود ناراحت نمیشه/ He was easygoing and goodnatured او آدم بی خیال و خوش اخلاقی بود
نامزدهای نهایی جایزه ادبی بوکر ۲۰۲۳ اعلام شد
نامزدهای نهایی جایزه ادبی بوکر ادبی سال ۲۰۲۳ درحالی اعلام شده است که در این دوره فقط نام یک نویسنده بریتانیایی در فهرست شانسهای نهایی کسب این جایزه به چشم میخورد. به گزارش الفبای زبان و به نقل از گاردین، فهرست نامزدهای نهایی جایزه ادبی بوکر ۲۰۲۳ اعلام شد و «وسترن لین» نوشته «چنتا مارو» […]
بخش علمی بیستوپنجمین جشنواره قصهگویی فراخوان داد
فراخوان بخش علمی بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری در دو محور موضوعی «مضامین کارکردی و محتوایی» و «مضامین اجرایی» از سوی دبیرخانه جشنواره منتشر شد. به گزارش الفبای زبان از اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، بخش علمی بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی قصهگویی دارای دو محور موضوعی «مضامین کارکردی و محتوایی» و […]
اصطلاح carry weight
carry weight=be influential تاثیرگذار بودن/ اهمیت داشتن برای دیگران Her opinion carries a lot of weight with us نظرات او برای ما دارای اهمیت /با ارزش است
face a challenge به چه معناست؟
face a challenge=faced with something difficult or unpleasant با چالش مواجه شدن But he will need more than a magnetic personality as he faces the toughest challenges of any peacetime President اما او به چیزی بیش از یک شخصیت کاریزماتیک نیاز دارد زیرا با سخت ترین چالش های هر رئیس جمهور زمان صلح روبرو است […]
اصطلاح have a word
have a word=to talk about something with somebody با کسی حرف زدن I hope they will have a word with some of the mums امیدوارم با برخی از مادران صحبتی داشته باشند
Sunday, 17 November , 2024