فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.
فعل flunk out
I flunked the test=to fail an exam تست را رد شدم/ این اصطلاح اسلنگ در معنی به کل خراب کردن هم کاربرد دارد. flunk out=to have to leave a school or college فرار کردن از مدرسه/ مردود شدن/ اخراج شدن به خاطر مردود شدن He flunked out, a school official told CNN یکی از مقامات […]
سه ترکیب برای «بیان عذرخواهی»
سه روش برای گفتن اینکه «مقصر من بودم/ اشتباه از من بود/ یک عذرخواهی بهت بدهکارم» My bad My mistake I owe you an apology
اصطلاح !I’m torn
I’m torn دو دلم If you are torn between two or more things, you cannot decide which to choose, and so you feel anxious or troubled اگر بین دو یا چند چیز دو دل هستید، نمی توانید تصمیم بگیرید که کدام را انتخاب کنید و بنابراین احساس اضطراب یا ناراحتی می کنید.
آخرین رمان «گابریل گارسیا مارکز» منتشر می شود
در حالی که «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده فقید و نامدار کلمبیایی راضی به انتشار آخرین رمانش نبود اما خانواده او تصمیم به انتشار این کتاب در سال آینده میلادی گرفتهاند. به گزارش الفبای زبان– ایسنا به نقل از گاردین، «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده تحسینشده کلمبیایی اندکی پیش از مرگش در سال ۲۰۱۴ درخواست کرد که […]
چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲)
I wouldn’t miss it for the world سرم هم بره آنرا از دست نمی دم. They made him liquidated سرش رو زیر آب کردند. You should meet each other in mid wayYou should meet each other in half way شما باید کوتاه بیایید. He is ahead of himselfاو سر از پا نمی شناسد. Take it […]
اصطلاح «I’m in charge of»
I’m in charge of مسئول بودن/ متصدیِ… She is in charge of hiring new employees او مسئول استخدام کارمندان جدید است My assistant will be in charge of the department in my absence معاون من در غیاب من مسئول بخش خواهد بود Mr. Smith is in charge of this class آقای اسمیت مسئول این کلاس […]
اصطلاح «Don’t play hard to get»
Don’t play hard to get ناز نکن/ I wanted her and she was playing hard to get من او را می خواستم و او برای من ناز می کرد!
اصطلاح «یاد آن روزها بخیر»!
Those were the days یاد اون روزا بخیر !When I was a kid, we spent our summers at the beach. Those were the days !وقتی بچه بودم، تابستان ها را در ساحل می گذراندیم. یاد آن روزها بخیر!
اصطلاح I wasn’t born yesterday
I wasn’t born yesterday=to not be stupid or easy to deceive بچه که نیستم!/ احمق و ساده نیستم You don’t fool me I wasn’t born yesterday منو احمق فرض نکن بچه که نیستم!
چند اصطلاح کاربردی (۱۰۱)
Put in a good word for megive a good word for me سفارش ما رو هم بکن. You just get that guilt trip شما عذاب وجدان خواهید گرفت. I take it as it comes هر چه شد، شد(هر چه شد. بادا باد) I took a risk دل را به دریا زدم. He is just sitting […]
Sunday, 17 November , 2024